I am Gholamali Keshani, a retired translator from the Iranian Railway, now dedicating my time to freelance and volunteer translation work, driven by a commitment to social action and the principles of non-violence. My work is guided by the teachings and philosophies of figures such as Gandhi, Albert Schweitzer, Tolstoy, Thoreau, Roman Roland, Mostafa Malekian, and M. Nikfar, whose ideals resonate with my own.
My translations, including works on civil disobedience and the lives of notable figures like Mahatma Gandhi, have been freely available online for over sixteen years. This decision to offer my work without charge is rooted in a belief in the free exchange of ideas and the importance of accessible knowledge in fostering understanding and peace.
In my journey, I strive to contribute to a culture of peace and intellectual engagement, hoping to add to
the collective efforts towards a more compassionate and non-violent world.
غلامعلی کشانی هستم. ساکن ایران، تهران. مترجم بازنشستهی مرکز آموزش راهآهن هستم. کارم هنوز هم ترجمه است، منتهی ترجمه به عنوان وظیفهی اخلاقی برای ایرانی کمی آبادتر، آزاداتر، عادلانهتر و آرامتر، و همین طور برای مردمی با نان و آب و آواز و پرواز.
در اینجا بعضی از کارهایم را می گذارم تا هر کس بخواهد دانلود کند و با ذکر منبع در اختیار همگان بگذارد.
فهرست کارهای اصلی:
نافرمانی مدنی نوشتهی هنری دیوید ثورو
گاندی و استالین نوشتهی لویی فیشر
پنجاه واقعیتی که جهان را باید دگرگون کنند
صد و یک راه، که جوانان میتوانند جهان را دگرگون کنند!
دارندگی در بسندگی است (اقتصاد جایگزین ثورو) نوشتهی ساموئل الکساندر
سارودایا (بهروزی برای همه) نوشته گاندی در زمینه اقتصاد سیاسی (جلد دوم)
خودگردانیِ روستایی، اثری راهبردی به قلم گاندی
برچیدنِ همهی احزاب، اثرِ سِترگ سیمون وی
میراث مشترک بشری (واژگان فارسی و دیگر زبانها)
بسیار خردسالتر از آنکه عروس شوند
رزمندهی مقدس (ماندلا و گاندی) نوشتهی نلسون ماندلا
گاندی، فخر افغان (گاندیِ مسلمان) و فلسطین
حنا! چشاتو وا کن نوشتهی چارلی چاپلین
24 پاسخ
باسلام وتشکرازمطالب مفیدتان
چرادیدگاههااینقدرطول میکشد تابررسی شود?
عرض ادب می کنم. صرف دریافت دیدگاه مایه ی خوشحالی است.
در سفرم.
سلام اقای کشانی گرامی.اثار زیبایی ک ترجمه میکنید حرف نداره.بهتون تبریک میگم و …
رکسانای گرامی،
سلام و سپاس پر شمارم رو لطفا بپذیرید.
تبریک تون رو خوشامد می گم.
خوشحالم که دیدن کار ها و نوشته ها، حداقل باعث ملال خاطرتون نشده.
همین، ما را بس.
اما شما با تعابیر خیلی بالاتر از لیاقت من، این کمترین رو نواخته اید، در پاسخ، چیزی ندارم جز این که سرم رو پایین بیندازم و به خودم بگم که حداقل، پشیمان از محصول وقت و عمرم نباشم.
اما حتما حواسم جمع خواهد بود که حقیقتا فروتن باشم و خودم رو باز هم چک کنم از این نظر.
با بهترین احترامات به رکسانای گرامی،
کمترین،
@GAHFERESTGHKESHANI
درود
عزیز دل، جناب کشانی گرانسنگ
شادان باشیدو درصحت وسلامت
لطفا باتلفن ۰۹۱۲۹۱۷۳۲۱۸ کافیست تماسی گرفته ویا قبل ازآن پیامی دهید.خودمتعاقبا برای پرسشی درباب آموزش عشایر باشماعزیز تماس خواهم گرفت.اما تابدان لحظه مشتاقانه منتظر الطاف تان ازبابت تماس ویا پیامم.
لطفا قبل از تماس پیام بگذارید.درود
زندی داریوش…قشقایی
باعرض سلام جناب کشانی
مطالب سایت جنابعالی آموزنده و آرامبخش است.
آیااین آرامش درون شما از کودکی همراهِ تان بوده است یا در طول زمان به این صلح و آرامش رسیدهاید؟
رمزاین صلح درون چیست؟
متشکرم..
خوانندهی گرامی،
سلام و عرض ادب می کنم
امیدوارم سلامت باشید.
خوشحالم که خواننده ی صفحه ی “در باره ی من” بودید
و
نظرتون رو هم فرستاده اید.
ممنونم که به روحیهی سایه گستر بر این نوشتهها توجه داشته اید.
من خودم اتفاقا این صلح و آرامش رو خیلی نمی تونم در خودم شاهد باشم.
اما شاید یه نکته وجود داشته باشه که: در متن های این کمترین، قطعا سعی می شه که لحن، لحنی ستیزهجویانه نباشه.
بله، سعی می شه که ستیزه حذف بشه. سعی می شه که تا حد ممکن طعن و لعن توشون نباشه.
رد این نفی ستیزه رو می تونید در نوشته ی “احمد شاملو ، مصطفی شعاعیان و مهدی آذر یزدی ” پی بگیرید.
من از نسلی هستم که خشونت رو در هر جایی و هر راه حلی هم می دید و هم بهش عمل می کرد و هم باهاش بزرگ شده بود.
بعد از سالیانی، در سال ۱۳۶۱ با اندیشه ی گاندی روبرو شدم.
این شد که
بسیاری از بن بست ها باز شدند و خیلی از سوالات جواب گرفتند.
==============
پس اگه اون متن رو بخونید و اون ۴ نفری رو که عکس شون رو گذاشته ام (هدایت، شریعتی ، سروش و …) ، روی رفتارشون تامل کنید، متوجه میشید که داستانِ نسلِ ما چی بوده
بگذریم.
امیدوارم این توضیح ،تاثیری بر روی صفای جان و روح و رفتار و عمل شما داشته باشه.
با احترام و درود
متشکرم ازپاسخ جنابعالی.
متاسفانه نسل امروز,نسلی بااطلاعات فراوان ولی باعمق کم هستند.(نسل فست فود)
به هرحال موفق وپاینده باشید.
سلام.
متشکرم.
درست می گید.
این اطلاعات متنوع از نظر شاخه هاش، یعنی پریشانی و سرگردانی و پرسه زنی. یعنی نبود تامل و تمرکز ، که مادر همه ی رشدهای کیفیِ بشر می تونه باشه.
بی تامل بودن نسل فست فودی، بلاییه که ما هم ازش در امان نیستیم.
سلام و درود بر شما،
خوشحالم که با سایت شما آشنا شدم،
آثار (ترجمه ها) و مطالب ارزشمند و مفیدی دارید. دست مریزاد، خدا خیرتان دهد.
از پروردگار مهربان برایتان تندرستی، نشاط، طول عمر با عزّت، توفیق روز افزون و فرجام نیک خواستارم.
ارادتمند
سلامت باشید آقا وحید.
ممنونم.
راستاش، هر چه هست، سعی می کنم کنشی بی خواهش و بی چشمداشت باشد.
وظیفه است.
سال ۱۹۱۶ کسی به سراغ گاندی آمد و از او خواست در تهیه ی پیش نویس منشور حقوق بشر با او همکاری کند.
گاندی که خود پیشروی کورمالکورمالِ بازپس گیری حقوق بشر از دست قدرت بود، و هر تجربه را با زحمت زیاد بدست آورده بود در جواب گفت:
فکر کنم اگر قبل از این، منشور وظایف بشر نوشته شود بهتر است. (نقل به مضمون)
حالا حکایت ماست.
مخلص،انجام وظیفه می کنم.
اگر همه به انجام وظیفهای که در وسع و در حد دانستهها و مهارت های شان است مشغول باشند و همین کار کوچک خود را هم درست تر انجام بدهند، فکر می کنم مشکلی در این دنیای پر رنج باقی نماند.
مخلص شما،
کمترین
سلام و درود فراوان جناب آقای کشانی تشکر از این همه زحمت شما
سلام جناب آقای حسینی گرامی،
تمنا می کنم قربان.
ادای دین است و بس!
دِین به همه ی بخشش های بی استحقاقی که منِ کمترین از دنیا داشته ام.
با احترام
سلام جناب کشانی .
درود بر شما که در این قحط سال مردمی نوشته های خود را رایگان در اختیار مردم قرار داده اید.
و ممنون که کتابهای خوب و ارزنده ترجمه می کنید
خوانندهی گرامی، جبارزادهی بزرگوار
تمنا میکنم.
رایگانبخشی جزو وظایف ماست. من هم انجام وظیفه میکنم.
امیدوارم تا آخرین دم، کتابهایی ترجمه کنم که باز هم برای مردم و خودم مفید باشند.
بله. قبول دارم که این روزها قحطسالیِ مردمی بیشتر شده.
و به همین خاطر، وظیفهی من و ما سنگینتر.
برایتان سلامت و رضایت و موفقیت آرزومندم.
با احترام، کمترین.
سلام جناب کشانی عزیز، صرفا با نگاه به نحوه پاسخگویی شما به نظر ها میتوان به شیرینی قلم شما
پی برد، از عزیزانی مانند شما که صادقانه تلاش میکنید نمی توان به نحو شایسته تقدیر کرد. ممنونیم
خوانندهی گرامی،جناب آقای حاجی پور،
شما بزرگوارید قربان،
لطف دارید.
باید اعتنا را با اعتنایی بیشتر و صمیمانهتر پاسخ داد! این فقط تلاش به سوی انسان ماندن است.
واقعا تقدیری لازم نیست.
هر چه هست ادای وظیفه است و از طرفِ دیگر معنابخشی به این لحظاتِ ناپایدارِ عمر (اگر معنایی در کار این کمترین وجود داشته باشد.) که لذت و دلخوشی اش به خودِ من میرسد.
جناب آقای حاجیپور گرامی،
سلام عرض میکنم.
امیدوارم تنتون سالم و جانتون آزاد باشه.
=============
بهترین پاسخ (بهجای تقدیر) که من میتوانم ببینم، پاسخی که مایهی خوشحالیام هم میشود، شنیدهشدن از سوی مخاطبینی است که آزادانه میتوانند انتخاب کنند. هر چند که اصل باید بر این باشد که عمل بیانتظارِ نتیجه باشد. این یک اصل مهم است. باید کاری را که “باید” بکنی،
باید انجام بدهی و انتظار نتیجه را نکشی.
اما ما آدمهای کوچک یا متوسط تحمل این را هم نداریم و ممکن است واکنشِ مثبتِ مخاطبین، باعثِ دلگرمیمان هم بشود.
امید که همهی ما بتوانیم از آن اصل پیروی کنیم، و اول از همه، خودِ این کمترین.
ارادتمند شما
درود و شادباش استاد عزیز عالیجناب کشانی
بسی خرسند و مشعوف گشتم از این همه خِرَد پُر طراوتی که ترویج می دهید
جانتان سرشار از آرامش و شادمانگی
آقا پویای ارجمند،
سلام عرض میکنم.
زنده باشید. من کوچک شما و «همیشه شاگرد» هستم.
شما حسن ظن دارید؛ لطف دارید.
امیدوارم واعظ بیعمل نباشم و نباشیم.
تاخیرم را لطفا ببخشایید.
با احترام
درود
یک سالی هست که تصمیم گرفته ام با جوانان با هوش صحبت نکنم . چند علت دارد
۱- بدیهیترین اصول ما را به چالش میکشند ( البته خودم هم از این مرام خوشم آمده و چند وقتیست که پیروی میکنم ) که این نپذیرفتن هر چیز بی سند و تجدید نظر ماهانه در افکار لازمه دنیای امروز است
۲-مقداری تفکر نقاد بلدند و من حتی نمیدانم چه چیزی مسئله و چه چیزی موضوع است ( تا در مسائل اثبات یا نفی کنم و در موضوعات قانع کنم یا قانع شوم).
به دوستی این دومی را گفتم ،. گفت : بابا از بشریت دار خون میره چیزی نمونده که بمیره ، جلو خونریزی رو بگیر ( منظورش این بود که بشریت درگیر ذهنیاته)
درود
یکی دیگه از چیزائی که باعث شده کم حرفتر بشم اینه : غیر از جنابعالی هر کسی که از فلسفه حرف میزنم بهش میگم درسته که روانشناسی خواستگاهش فلسفه س و درک اسکیزوفرنی توسط روانشناسی صورت گرفته ولی خود فلسفه یعنی مادر روانشناسی زائیدهٔ اسکیزوفرنی هستش . یعنی وراجی های و مزخرفات ذهن بیمار و سخن گفتن های «من ذهنی»مولد فلسفه است
سلام جناب آقای مقدم گرامی،
متشکرم از پیامتان.
philosophy run mad
محبت نموده عبارت بالا رو سرچ کنید و نقاشی مربوط به اون رو ملاحظه کنید که از حرفهای خوب فلسفی چه چیزهای زشتی بیرون میکشند
سلام جناب آقای مقدم گرامی،
متشکرم.
چک میکنم.
با احترام.