مشاوره، همچون پیامبریِ دورانِ مدرن!



اشتراک در همین سایت، کانال‌های “گاه فرست” و “آهستگی و سادگی”


فایل پی‌دی‌افِ همین نوشته


مشاوره‌ی روانی پدیده‌ای نو هم درتاریخِ درمان و هم در تاریخِ هم‌‌صحبتی است.
بشر به‌قول‌ِ مشهور حیوانی است ناطق. یعنی می‌تواند کلامی داشته باشد که حامل پیام باشد.
هم‌صحبتی، در تاریخ بشر و همین الان، انواع مختلفی داشته و دارد و فقط بعضی از آن‌ها “گفتگو” یا “گفت‌وشنود” هستند: گفتگوی هم‌افزا، مسالمت‌جویانه، تشویق‌آمیز، برابر، محبت‌آمیز، آمرانه، همدلانه، دلسوزانه، گفتگوی همدلانه، گپ‌وگفتِ دوستانه، دردِ دلِ دوستانه، و سایر گفتگوهایی که یک طرف یا هر دو طرف به “گوش‌دادنِ فعال” نزدیک اند. اما هم‌کلامی‌های دیگری هم هستند که تنوع بیشتری از گفتگو دارند، ولی یک ‌طرفه هستند، هر چند که هر دو طرف حرف خود را همزمان یا یکی پس از دیگری بزنند: مثل مشاجره، مجادله، نصیحت، موعظه، تحقیر، ملامت، کلام خشمگینانه، تهدیدآمیز، مقایسه‌آمیز، تنبیه‌آمیز، و استاد و شاگرد، مراد و مرید … . وجه مشخص فرق این دو نوعِ تبادل کلام در لحن و کیفیت گوش‌دادن است. در نوع دوم هر کس حرف خود را می‌خواهد بزند و چیزی را نمی‌خواهد بشنود، در کلام مخاطب می‌دود، یا عجله دارد که حرف خود را بزند یا هر چند که ظاهرا هم این کار را نکند. اما لحن این نوع کاملا با نوع اول (گفت‌وشنود) کاملا فرق دارد. در این‌جا موضوعِ برد و باخت به‌شدت پر رنگ است.

اما مشاوره‌ی روانی (درمانی) نوع تازه‌ای از گفت‌وشنود است که روان‌شناسیِ نوین آن را ابداع کرده است و با همه‌ی قبلی‌ها فرق دارد. هم از علم استفاده می‌کند، هم مهارت می‌خواهد، و هم خلاقیت و هنر. مشاور این عناصر را باید به‌خدمت بگیرد تا بتواند ارتباط مشاوره‌‌ای را که یکی از بهداشتی‌ترین و مفیدترین رابطه‌‌های بشری است برقرار کند (البته در این میان، رابطه‌ی دوستیِ صمیمانه و همدلانه، اما با فاصله، جای خود را دارد). هیچ روان‌درمانی‌ای‌ و هیچ جریان مشاوره‌ای نمی‌تواند بدون برقراریِ رابطه‌ی مشاوره‌ای انجام شود.

رابطه‌ی مشاوره‌ای چه خصوصیاتی دارد که آن را به این کیفیت‌‌ها می‌رساند؟
این رابطه ارتباطی است که دارای خصوصیات برقراری رابطه‌ی حسنه، اعتماد، همدلی و صداقت است.
در دوران فعلی کسی که به سراغ مشاور می‌رود حس می‌کند (یا قبول می‌کند) مشکلی دارد که باید آن را با کسی در میان بگذارد و آن را خود حل کند یا خیال می‌کند آن کس راهنمایی‌اش می‌کند تا مشکل‌اش کاملا حل بشود.
در دوران قدیم همین کس، مجبور بوده که به سراغ دوست، فامیل، ریش‌سفیدانِ جماعت، استاد، مراد، درمانگر‌های سنتی یا جادو-درمان‌گران و امثال این‌ها برود. این کار ممکن بود چند اشکال داشته باشد: مثلا مخاطب در مورد کارهای مُراجع فورا قضاوت می‌کرد، تکذیب‌اش می‌کرد، در وسط حرف‌اش می‌پرید، تحقیرش می‌کرد، به او نصیحت می‌کرد، یک راه را نشان می‌داد، دستور می‌داد، به‌عنوان مراد فتوا می‌داد و غیره. خلاصه این‌که مخاطبِ مُراجع حرف خودش را می‌زد و رابطه‌ای یک‌طرفه را برقرار می‌کرد. با آگاهی و اراده‌ی خودِ مُراجع نسبت به حال و آینده‌ی خود کاری نداشت. در این صورت، فقط اگر مُراجع اعتماد مطلق یا نسبتا مطلقی به مخاطب داشت، ممکن بود که پیشنهاد و نصیحت او را گوش کند و با ذهنیتی ارضاء نشده و دردهایی در دل مانده، صحبت را تمام کند. اما در بیشتر موارد ممکن بود که بین دو طرف مجادله‌ای پیش بیاید و صحبت اصلا به حاشیه کشیده شود یا قطع بشود. در هر صورت ارتباطِ عمیقی بین دو طرف برقرار نمی‌شد تا مُراجع تهِ تهِ دل‌اش را برای مخاطب باز کند و راه‌هایی را (و نه یک راه را) برای انتخاب در جلوی خودش ببیند.

در تمام این نوع مُراجعات یک نکته مشترک است. در این‌ها نگاهِ مخاطب به مُراجع، تقریبا به نگاه شبان-رمه‌گی نزدیک است. یعنی مخاطب چوپانی است که رمه (گوسفندی) را هدایت می‌کند. این نگاه در مهم‌ترین مصلحان تاریخ دور و نزدیک تکرار شده است.

مصلحانِ  بزرگِ سنتی راهبر عامه‌ی خلق اند. در این‌جا،‌ فردِ پیرو هرگز به سطحِ مصلح نمی‌رسد. مصلحان سنتی همانندِ چوپان اند، گوسفندان را به سمتی که می‌خواهند و توصیه می‌کنند هدایت( “هِی”) می‌کنند. حامی گوسفندان اند، اما از آنان انتظار دارند فقط در راهی که خودشان معرفی می‌کنند جلو بروند.

حتی در اندیشه‌ی بودایی‌ هم، که شبان-رمه‌گی در آن مطرح نیست، بودا حداقل یک معلم است که باید الگوی مخاطب بشود و مخاطب برای نجات نهایی باید به درس‌های او عمل کند. در آیینِ بودا، شاگرد می‌تواند حداکثر هم‌سطح و عینِ معلم (بودا) بشود. اما در این‌جا با یک راه‌حل کشف‌شده‌ی انحصاری روبرو هستیم و نه با راه‌های مختلفی که به مُراجع نشان داده می‌شود.

روان‌شناسیِ نوین به اهمیتِ ارتباط گفتگوی پیش‌رونده و حتی درمان‌کننده پی برد و آرام آرام با احترام به هویتِ انسانیِ مُراجع و اهمیت‌دهی به آگاهی فرد تصمیم‌گیرنده و اعتقاد به اراده‌ی فرد برای تغییر (هر چند به قول بعضی از روان‌شناسان و فیلسوفان جبرگرا، در دامنه‌‌هایی محدود و کوچک) حرفه‌ای نو به اسم مشاوره معرفی کرد.

برای معرفیِ اولیه‌‌ی نظام فکریِ مشاوره از تشبیهی مشهور استفاده می‌شود: جنگلی انبوه را در نظر بگیرید که نور آفتاب به پایین نمی‌رسد و فضا تاریک است. تمام محیط را هم انبوه شاخه‌های گیاهان پر کرده اند. شما در این جنگل اید. نمی‌دانید چه کنید. اصلا جایی برای راه رفتن ندارید. اگر هم داشته باشید، هدفی را نمی‌توانید بشناسید. شمال و جنوب را هم نمی‌توانید تشخیص بدهید. در این وضع هیچ کاری از شما برنمی‌آید. اما ناگهان حس می‌کنید یک نفر در کنارتان است با داسی در دست. فورا دست به‌کار می‌شود، علف‌هایی را که دور و برتان را گرفته‌‌اند، با داس ریشه کن می‌کند. حالا دارد “دید”تان آرام آرام نسبت به اطراف زیاد می‌شود. در این وضع قدری می‌توانید جهت‌یابی کنید. بر همین اساس به طرفی که خودتان درست تشخیص می‌دهید حرکت می‌کنید. به این طرف و آن طرف می‌روید، دور خودتان می‌چرخید، به جلو یا عقب می‌روید، اما آن آدم هم “شانه‌به‌شانه‌”ی شما حرکت می‌کند و باز هم علف‌های دور و بر را از سر راه پاک می‌کند و منتظر نتیجه‌گیری و تصمیم‌گیریِ شما می‌شود. این پاکسازی به‌شکلی ادامه پیدا می‌کند که افق دیدِ شما به‌طور کاملی بازِ باز بشود و شما بتوانید آن دور دورها را ببینید.
در این وضعیت، شما راهی را که رفته‌اید دوباره ارزیابی می‌کنید و اگر حس کردید که درست بوده ادامه می‌دهید و اگر نه، باز هم با همان نوع کمک و با نگاه به افقِ بازِ دور تا دور تان راهی را که مناسب‌تر تشخیص می‌دهید انتخاب می‌کنید و حرکت می‌کنید. حرکتِ شما به سمت مقصدی که می‌خواستید یا حالا می‌خواهید، باعث رضایتِ روانی شما می‌شود.
کسی که داس در دست دارد همان مشاور است که اکثر اوقات قدم‌به‌قدم، هم‌شانه‌ی شما حرکت کرده، نه جلوتر و نه عقب‌تر، همتا-به‌-همتا، اما هم‌دلانه. راهی را به شما توصیه نکرده، شما را سرزنش نمی‌کند، گناه‌کار نمی‌داند و … اما کمک کرده که افق دیدتان باز بشود تا بتوانید تصمیم‌های کوچک و کوچک و کوچکی را بگیرید که گام‌هایی هستند به جلو برای کسب رضایت روانی.

لازم است کلمه‌ی همدلانه و فرق آن را با هم‌‌دَردانه در همین‌جا روشن کنیم، چرا که یکی از پایه‌های اصلیِ گفتگوی پیش‌رونده و ارتباطِ درمانیِ مشاوره است. همدلی (empathy) در اولین تعریف مشترک، راه‌رفتن با کفش مخاطب است، تلاش برای درک دنیای درون او، دیدن دنیا از چشمِ او و با خبر کردن او از این تلاش است، بدون این که لازم باشد رنج و مشکلِ او را رنج و مشکل خود حس کنیم.
هم‌دَردی (sympathy) حس کردن غم و اندوهِ مخاطب است، احساس ترحم و دلسوزی است، بدون این‌‌که لازم باشد به دنیای درونیِ او و “نگاه او به دنیا” نزدیک شویم. (نک: این‌جا و این‌جا و این‌جا و این‌جا و این‌جا و گوگل)


سه مهارت یا ویژگیِ اصلی‌ای که مشاور در برابر مُراجع خود دارد، رابطه‌ی مهمِ مشاوره‌ای را ایجاد می‌کند. برقراریِ اعتمادِ مراجع به مشاور پایه‌ی این رابطه‌ است. بدون این رابطه، مشاوره‌ای نمی‌تواند معنا پیدا کند.این سه مهارت از همه‌ی انسان‌ها ساخته است و نیازی ندارد که این انسان حتما نظریات روان‌شناسی را بداند یا در کلاس‌های مخصوصی برای کسب این مهارت شرکت کرده باشد، اما باید حتما این مهارت‌ها را از هر راهی قبلا به‌دست آورده باشد:
۱- همخوانی یا صداقت: مشاور برای همخوان بودن باید، در موقعِ مشاوره، خویشتن راستین خود و یک فرد تمام و کمال باشد. باید هر آن‌چه که مربوط به او است طنینی از صداقت داشته باشد. با وجود این‌ که نقش‌های متفاوتی را در زندگی دارد، فقط یک انسان معمولی باشد. نقش بازی نکند. برای این‌که مراجع احساس با ارزش بودن پیدا کند، باید به‌عنوان مشاور و به طور همخوان خودش باشد. خودش را مشکل‌گشا معرفی نکند. رابطه‌ای همتا-به-‌همتا، مثل دو انسانِ برابری که یکدیگر را ملاقات می‌کنند برقرار کند. این آدم معمولی ممکن است در این رابطه قدری از باورها و علائق خود را وارد جلسه‌ی گفتگو کند. در این رابطه بیشترِ همه‌ی “خود”ش را وارد جلسه می‌کند به جای این‌که قسمتی از خودش را وارد کند. او با محدودیت‌های خودش وارد میدان می‌شود و تظاهر نمی‌کند که چیزی متفاوت از آن‌چه هست می‌باشد و یا این‌که کارش خیلی درست است.
۲- همدلی: همدلی قبلا به‌شکل خلاصه معرفی شد. مشاور در این‌‌جا در بیشتر وقت‌ها نه یک دنباله‌رو است و نه یک رهبر، اگر چه که گاهی دنباله‌روی و گاهی رهبری هم می‌کند. سعی می‌کند آن‌ چیزهایی را که او کشف می‌کند، خودش هم کشف کند. دوستانه رفتار می‌کند، به او توجه می‌کند، به او اهمیت می‌دهد و با او واقعی و رو راست است. همدل‌بودن به معنای همراهی با مراجع است و در نتیجه‌ی این حس، محیط اطمینان‌بخشی به‌وجود می‌آید که در آن مراجع احساس مهم‌ بودن و امنیت می‌کند. در چنین محیطی است که مراجع می‌تواند در باره‌ی خصوصی‌ترین اسرارش، درونی‌ترین احساسات‌اش و چیزهای بسیار دردناک و بسیار خصوصیِ خود صحبت کند، چیزهایی که جرات گفتن‌شان را در برابر دیگران (هر که باشند) ندارد.

۳- توجه مثبت نامشروط:
آدم‌ها نسبت به هم می‌توانند چهار نوع توجه و نوازشِ روانی (اریک برن) یا برخورد داشته باشند:
– توجه منفی مشروط: من تو را آدم به حساب نمی‌آورم، چون از این کار ات بدم می‌آید..
– توجه منفی نامشروط: من تو را آدم به‌حساب نمی‌آورم، چون از تو خوش‌م نمی‌آید، اگر هر کاری هم که بکنی.
– توجه مثبت مشروط: من تو را آدم به‌حساب می‌آورم، چون این کارهای بخصوصی را که می‌گویم انجام می‌دهی.
– توجه مثبت نامشروط: من تو را آدم به‌حساب می‌آورم، اگر هر کاری هم کرده باشی.
مشاور، باید نسبت به مراجع، توجه مثبت نامشروط داشته باشد. یعنی در عمل به او بفهماند که بدون آن‌که او را تایید یا تکذیب کند، او را با هر آن‌چه کرده می‌پذیرد، در موردش قضاوت نمی‌کند، به حرف‌اش اهمیت می‌دهد و رفتارش با او مصداق گوش‌کردن فعال خواهد بود.

گوش دادن فعال(Effective Listening) یکی از مهارت‌های مشاور است:
“شنیدن” اتفاقی است که به‌شکل غیر ارادی انجام می‌شود. بخش اصلیِ این فعالیت در گوش انجام می‌گیرد. اما گوش‌کردن، آن‌هم “گوش‌کردنِ فعال” کاری است کاملا ارادی و بخشِ اصلی آن در مغز انجام می‌گیرد. شنیدن کاری است فیزیولوژیک، اما گوش‌کردن کاری شناختی است.
بعضی از مشخصات گوش‌دادن فعال در زیر آمده‌‌است:

نکات مهم در گوش دادن :

۱-  گوش دهنده به هنگام گوش دادن نباید صحبت کند زیرا در یک لحظه نمی توان هم صحبت کرد و هم گوش داد .
۲- گوش دهنده نباید صحبت گوینده را قطع کند، مگر این که گوینده کاملا از مسیر اصلی گفتگو بیرون رفته باشد. در این حالت مشاور می‌‌تواند بگوید: انگار داشتید در این باره … صحبت می‌کردید و مراجع را به اصل صحبت‌اش برگرداند.
۳- مشاور موقع گوش دادن هیچ وقت نباید خود را برای پاسخ آماده کند. باید فقط به یک نکته توجه داشته باشد، آن هم حس و حال و پیام‌های گوینده.

۴- لازمه گوش دادن آن است که گوینده به گرمی پذیرفته شود و رابطه حسنه با او بر قرار گردد .

۵- گوش دهنده در مواقع ضروری از گوینده سوال (ترجیحا سوال کوتاه) کند.
۶- زبان بدن مراجع باید کاملا پذیرنده و گوش‌دهنده به مراجع باشد. مثلا خود را کمی به سمت او خم کرده باشد

۷- گوش دهنده نگاهش به گوینده باشد

۸- گوش دهنده عوامل مزاحم را از خود دور کند

۹- گوش دهنده از قضاوت عجولانه درباره ی گوینده بپرهیزد.

۱۰- گوش دهنده به صحبت های مراجع با کلماتی از قبیل : متوجه‌ام، می‌فهمم و …. و یا با حرکات سر پاسخ می‌دهد، به‌طوری که مراجع حس کند دارد شنیده و درک می‌شود، بدون این‌که کارهایش را تایید کند.

پالایش (کاتارسیس):
فرصت دادن به وقوع “پالایش” هم یکی دیگر از مهارت‌های مشاور است.
 معمولا در بیشتر فرهنگ‌ها عادت بیشتر مردم این است که دیگران را، از راه تشویق به “گریز از بیرون‌ ریختن احساسات‌شان”، آرام کنند. ما یاد گرفته‌ایم که بگوییم: “گریه نکن، همه چیز درست خواهد شد.” در حالی که به احتمال زیاد هیچ چیز درست نخواهد شد و شخص واقعا نیازمند است گریه کند تا از درد هیجانی‌اش خلاص شود. مشاور اثربخش باید تمامیِ آن‌چه را که از کودکی یاد گرفته‌است ازیاد ببرد. مراجع باید به تجربه‌‌ی هیجانات‌اش تشویق بشود، یعنی اگر این چنین حس می‌کند، پس می‌تواند غمگین باشد، گریه کند، عصبانی باشد و فریاد بکشد، در اندیشه غرق شود، سرگردان باشد، بترسد یا هر چیز دیگر. مشاور با این کار کمک می‌کند که او از هیجانات‌اش خالی شود و پیشرفت کند. این فرایند شفابخشیدن از راه رها کردن هیجانات را اصطلاحاً تخلیه‌ی هیجانی یا پالایش (catharsis) می‌گویند.

مفهومِ کاتارسیس از طرف روان‌درمانیِ مدرن بخصوص از طرف روان‌کاویِ فرویدی به کار گرفته شد تا به بیان، یا به تعبیردقیق‌تر، تجربه‌ی عواطفِ عمیقی اشاره کند که در بیشتر وقت‌ها همراه با رویدادهایی در گذشته‌ی فرد بوده‌اند و از همان اول سرکوب یا نادیده گرفته شده‌اند، و هرگز به اندازه‌ی کافی به‌‌آن‌ها توجهی نشده یا تجربه نشده.

ما از قدیم، تجربه‌ای شبیه به همین پالایش را در صورتِ گفتگوی صمیمانه با محرمِ رازهای‌مان و گریه کردن یا ابراز خشم در برابر او حس کرده‌ایم. انگار که سبک و رها شده‌ایم و دردهای‌مان کمی کم شده‌است. اما در پالایشِ درمانی، این‌کار به شکلی سنجیده و حساب‌شده، و با برخورد‌های پُرکیفیت انجام می‌شود. مشاور با گوش دادن فعال‌اش به همراه فنونِ خُردِ مشاوره (مثلا زبان بدن،‌ پرسش‌های کوتاه، انعکاسِ حس و فکرِ مراجع و …) کمک می‌کند تا مراجع بتواند از زمان گذشته به زمان حال و احساس کنونی‌اش برگردد و ترس و اضطراب از آینده را هم به‌کنار بگذارد.

به این ترتیب هیچ روان‌درمانی‌ای‌ و هیچ جریان مشاوره‌ای نمی‌تواند بدون برقراریِ رابطه‌ی مشاوره‌ای انجام شود. رابطه‌ی مشاوره‌ای ارتباطی است که دارای خصوصیات برقراری رابطه‌ی حسنه، اعتماد، همدلی و صداقت است.قضاوت نکردن، راز داری،‌ رعایت اخلاقِ عمومی، رعایتِ اخلاق حرفه‌ای از دیگر خصوصیاتِ هر مشاوری است. یک نکته‌ی مهم در اخلاقِ حرفه‌ایِ مشاور این است که باید حتما فاصله‌‌ی عاطفیِ خود و مراجع را حفظ کند، به‌طوری که هیچ رابطه‌‌ای بین این دو در بیرون اتاق مشاوره برقرار نشود، مگر در موارد بسیار استثنایی که آن‌ها هم بر طبق مقررات اخلاقی تعیین شده‌اند. در بیرون اتاق، مشاور باید هم‌چون غریبه‌ای محترم با مراجع برخورد کند. هر گونه‌ رابطه‌ی عاطفیِ شخصی بین این دو خطرناک است. مراجع ممکن است مشاور را با والدین یا خواهر و برادر یا دوست یا معشوقِ خود اشتباه بگیرد و نوع دیگری از رابطه را با او در پیش بگیرد. در این‌جاست که مشاور باید فورا او را از اشتباه بیرون بیاورد و درگیر آن نوع ارتباط نشود.

باید توجه کرد که اصولی را که یک مشاور معمولی باید رعایت کند، هر متخصص دیگری مانند روان‌درمان‌گر یا روانکاو هم در طیِ مشاوره‌ی درمانیِ خود با مراجع باید رعایت کند. آنان هم مشاوره می‌کنند، منتها تخصصی‌تر و عمیق‌تر.


 تعریف‌های مشاوره
:
تعاریف بسیار متفاوتی برای مشاوره وجود دارد، اما همگی‌شان مشترکا بر نکاتِ حداقلی‌ای انگشت گذاشته‌اند که در بالا گفته شد. همگی‌شان بر کمک به آگاه سازی از خویشتنِ خود، خودگردانی و توان‌مند سازیِ مراجع در تصمیم گیریِ مستقل برای حال و آینده‌اش تاکید دارند، چه این تصمیم، در باره‌ی شغل، تحصیل، دوستی، ازدواج، جدایی، سوگِ حوادث بزرگ زندگی (مثل مرگ عزیزان، زلزله، جنگ، یا دورانِ پس از جدایی) یا مشکلات روانیِ فرد باشد. مثلا دو مورد از این تعاریف در زیر می‌آید:

۱-  مشاوره فعالیتهای تخصصی ، یاورانه ، حضوری ، هدفدار و عاطفی است بین مراجع ، یعنی فردِ دارای مشکل و مشاور یعنی کسی که در برقراری رابطه ی حسنه و حل مشکلات کنشی تخصصی دارد. در جریان این فعالیت،  مراجع در یک جو سرشار از تفاهم و همدلی ، آزادانه و صادقانه به طرح مشکلش با مشاور می‌پردازد و پس از تجزیه و تحلیل و خود شناسیِ بهتر و عمیق تر با کمک او تصمیمِ مناسبی می گیرد و در نهایت به حل مشکل کنشی توفیق می یابد.
۲- در مشاوره ، اول آن‌‌‌‌که : برقراری محیطی سرشار از امنیت و تعامل پویا بین مراجع و مشاورضروری است ؛ دوم آن‌که : مشاور نقش تسهیل‌گر  و نه تحمیل کننده دارد ؛ سوم آن‌که: رابطه ی مراجع و مشاور باید حضوری باشد، زیرا مشاهده ی وضع ظاهری و حرکات مراجع در شناخت و تشخیص مشکلات او نقش مهمی دارد و چیزی به نام مشاوره ی تلفنی ، از نظر علمی وجود ندارد و آن‌چه در جامعه ی ما به غلط به مشاوره‌ی تلفنی معروف شده است راهنمایی تلفنی است . چهارم آن‌که : هدف مشاوره خودشناسی بیشتر و یادگیری فرآیند تصمیم گیری مناسب و نیز قبول مسئولیتِ رفتارهای زندگی از طرفِ خود مراجع است. پنجم آن‌که : مراجع از طریق مشاوره شیوه های انتخاب و طرح ریزی و ادامه‌ی یک زندگی معقول و موفق را می‌آموزد و در آینده خودش می تواند مشکلات‌ش را حل کند و برای هر مشکلی به مشاور مراجعه نکند. ششم آن‌که : مراجع به نوعی با مشکل روانی یا با وجود مانعی در رشد مواجه است و قصد دارد با کمک مشاوره مشکل‌ش را حل کند و یا مانع را از سد راه بر دارد.
۳- مشاوره نوعی پویش یادگیری است که از طریق رابطه‌ای دو نفره انجام می‌گیرد. در این رابطه، مشاور با داشتن مهارت‌ها و صلاحیت‌های علمی و حرفه‌ای می‌کوشد مراجع را با روش‌هایی منطبق بر نیازمندی‌هایش یاری کند، تا هر چه بیشتر درباره ی خود بیاموزد و بینشی را که به این طریق درباره‌ی خویشتن کسب می‌کند در رابطه‌اش با هدف‌های معین ، واقع بینانه و ادراک شده به طور مؤثری مورد استفاده قرار دهد و در

نتیجه به فردی خلاق‌تر، شادمان‌تر و سازنده تر برای خود و جامعه تبدیل بشود.



انواع رهیافت‌های مشاوره:
در مشاوره‌روانی انواع نظریات درمانیِ روان‌درمانی به‌کار گرفته می‌شود. درمان گشتالتی، رفتار درمانی، درمانِ شناختیِ بِک، درمان شناختی-رفتاری، تحلیل رفتار متقابل، درمان منطقی-هیجانی، برنامه‌ریزی عصب‌شناسی-زبانی، مشاوره‌ی غیرمستقیمِ (بی‌رهنمودِ) کارل راجرزی و … از انواع رهیافت‌های مشاوره‌ای هستند. روش غیر مستقیم (راجرزی) پایه‌ی خوبی را به‌وجود می‌آورد که می‌توان بر اساسِ آن سایر مهارت‌های پیشرفته را بنا کرد. این روش، نسبتا بی‌خطر است، چون یک مشاورِ بی‌تجربه با استفاده از این روش، در مقایسه با سایر روش‌ها آسیب کمتری به مراجع می‌رساند. این روش را همان‌طور که اصول‌اش در ابتدا شرح داده شد، می‌تواند به خوبی به دستِ هر آدمِ معمولی‌ای به‌کار گرفته شود.

کلید کمک به مراجع، برای رفع مشکلات و سرگردانی، در ارتباط بین مشاور و مراجع نهفته است. در حقیقت تحقیقات نشان می‌دهند: این موضوع که مشاور چه روشی را انتخاب می‌کند اهمیت چندانی ندارد، به شرط آن‌که رابطه‌ی بین مشاور و مراجع، مناسبِ ایجاد تغییرات درمانی باشد.


انواع موضوعیِ مشاوره:
افراد ممکن است به دلایلِ مختلفی به مشاور مراجعه کنند. این موقعی است که به درِ بسته خورده‌اند. نمی‌دانند در برابرِ مشکلی که خودشان حس می‌کنند یا دیگران او را به آن آگاه کرده‌اند چه تصمیمی بگیرند یا چگونه از رنج خلاص بشوند.
این مشکل می‌تواند روانی باشد، مثل اضطراب، افسردگی، پرخاش‌گری، یا مشکلاتِ درازمدتِ شخصیتی، یا تحصیلی، انتخاب همسر، انتخاب دوست، شغل، تحصیل، جدایی، تربیت فرزند،‌ مشکل خانوادگی، سوگِ حوادث بزرگ زندگی (مثل مرگ عزیزان، زلزله، جنگ، یا دورانِ پس از جدایی) یا مشکلات روانیِ فرد باشد. به این ترتیب ممکن است مشاوره‌هایی داشته باشیم در موارد زیر، که مشاور آن‌ها، همراه با دانش قبلیِ تخصصی‌تر،  آرام آرام در آن زمینه تجربه پیدا کرده باشد:
کودک و تربیت فرزند،  خانواده، پیش از ازدواج، زوج درمانی، مشاوره‌ی جدایی، جنسی، افسردگی، استرس و اضطراب، وسواس، انواع ترس‌ها (فوبیا)، اعتماد به نفس، عزت نفس، سلامت روانی، توان‌بخشی به ناتوانانِ روانی، ترک اعتیاد، روانکاوی، هوش هیجانی، خودشناسی، مشاوره‌ی شغلی، مشاوره‌ی تحصیلی و … .

نکته‌ی مهم این‌جا است که در جریان اولین جلسه یا بعد از چند جلسه مشاوره، یک مشاور صادق و تابع اخلاقِ حرفه‌ای ممکن است لازم ببیند مراجع را به افراد متخصصِ دیگری ارجاع بدهد، مثلا به روان‌پزشک، روانکاو یا مشاورانی که در یک زمینه‌ی خاص تخصص و تجربه‌‌ی بیشتری پیدا کرده‌اند. در واقع مشاوره‌ی اولیه، می‌تواند اولین گام و راه‌گشای درمانِ مرتبط‌تر و عمیق‌ترِ مشکل باشد.

با این توضیحات است که می‌توان گفت “مشاوره پیامبری دوران مدرن است”، چرا که فرد را رشد می‌دهد، اما در مسیری که خود او برای بهبودِ حال و رشدِ خود شناسایی می‌کند، در مسیری که با اراده‌ی خود آن را انتخاب می‌کند و با اراده‌ی خود در آن حرکت می‌کند.

در ایران، دانش‌-حرفه‌ی مشاوره، پس از بهمن ۵۷ رسماً متروکه شد. با گذشت زمان و بالاگرفتنِ شدید مشکلاتِ فردی، خانوادگی، تربیتی، آموزشی و مصرف مواد مخدر مسئولین مجبور شدند که دست‌به‌ دامانِ این ایده بشوند. خوش‌بختانه در سال‌های اخیر، اداره‌ی بهزیستی به ابتکار مشاوره تلفنیِ ۱۴۸۰ (صدای مشاور) در تهران دست زد و علاوه بر آن در مراکز خود واحد‌های مشاوره را راه‌اندازی کرد. صدای مشاور در سال‌های بعد تر در سطح استان‌های کشور سراسری شد و امروزه هر کس می‌تواند از ساعت ۸ صبح تا ۱۲ شب به‌شکل رایگان از این خدمت استفاده کند. در کنارِ این‌ها ادارات آموزش و پرورش هم به تاسیس واحد‌های مشاوره دست زدند که عملا فقط به مشاوره‌ برای دانش‌آموزان منحصر نیست.

اما شدت نیاز به مشاوره از یک طرف و کمبود مشاور با تجربه در همین صدای مشاور به‌شدت حس می‌شود. و از طرف دیگر، عموم مردم، مخصوصا طبقات پایین جامعه با این نوع خدمات آشنایی ندارند و طبق معمول درمان را امری فقط فیزیولوژیک می‌دانند و بسیار بیشتر از مشاور و روان‌شناس و روانکاو و روان‌پزشک، به پزشکانِ جسمی مراجعه می‌کنند. از طرفِ دیگر، افکار عمومی هم به مراجع این نوع کارشناسان برچسب‌های ناخوشایندی می‌زند که همین باعث اکراه مراجع نیازمند به استفاده از این خدمات و فرار او از درمان  می‌شود. طبعا باید در این زمینه برای مردم آگاهی رسانیِ بیشتری انجام شود تا هم باخبر بشوند و هم ترس‌شان از برچسب بریزد.

متاسفانه برای آشنایی بیشتر با بحثِ مشاوره از طرف سایت‌های دولتیِ مسئول (به‌غیر از سایت مرکز مشاوره دانشگاه تهران) اطلاع رسانی‌ای برای مردم عادی در باره‌ی مشکلات روانی و روانپزشکی و مشاوره ارائه نشده است. به‌جای آن دفاتر مشاوره‌ی خصوصی به این کار مشغول‌ هستند تا کسب درآمد کنند. به‌همین دلیل برای آشنایی بیشتر با بحث مشاوره و خصوصیات یک مشاور خوب که قواعد کاری و اخلاقِ حرفه‌ای را رعایت می‌کند می‌توانید نگاه کنید به آدرس‌های غیر دولتیِ زیر:


آشنایی با تعاریف مشاوره، مشاور، نظریات مشاوره، تکنیک‌های مشاوره و … در صفحات مختلف:
  http://www.hosseinism.blogfa.com
 

مرزهای رابطه مُراجع و روان‌درمان‌گر

https://bit.ly/3NPgGXR

آیا درمان‌‌‌گر و مُراجع می‌توانند با هم دوست شوند؟

https://bit.ly/3zxTx7M

چارچوب‌ها و مرزهای دروان‌درمانی

https://bit.ly/3zA1Lwd

چه موقع روان‌درمان‌گر به‌جای کمک از شما سوء استفاده می‌کند؟

https://bit.ly/39lz6R4

خطر ارتباط عاطفی بین مشاور و مُراجع و راه‌های مقابله با آن

https://bit.ly/3HgAeSp

مشاور خوب کیست؟:
https://bit.ly/3NL7Km1

https://bit.ly/3Hm7IPd

https://bit.ly/3HfTGyN

http://rahesarnevesht.ir/?p=5558

https://bit.ly/3xrMXgq

https://bit.ly/3zw8NSR

https://bit.ly/3aSUygG

https://bit.ly/3tzuUnD

سوال‌های درمانگران از مُراجع در اولین جلسه مشاوره

https://bit.ly/3twQglB

زیاده روی در مدت درمان‌گری

https://bit.ly/39o1PEJ

منابع:
مشاوره، نوشته‌ی دیوید گلدارد، ترجمه‌ی سیمین حسینیان
سایت بنیاد ملی سلامت آمریکا
سایت ویکی پدیای انگلیسی و فارسی
سایت‌های مشاوره‌ی خصوصیِ فارسی
 
نوشته و تدوین: غلامعلی کشانی، خرداد ۱۴۰۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.