گاندی و استالین، چاپ پنجم در کتابفروشی‌‌ها

برای اشتراک در همین سایت، کانال گاه فرست و کانال آهستگیْ لطفا کلیک کنید

برای دانلود کتاب‌ها لطفا همین‌جا را کلیک کنید ‌



استالین به عنوان سردارِ سازندگی اتحاد شوروی شناخته شده، سازندگی‌ای که با صنایع سنگین و نظامی و فضایی‌اش و صفِ گرسنگی و فقر همیشگیِ خلق اندازه گیری می‌شد و می‌شود. اما به چه قیمت؟

به قیمت قربانی‌کردن جان شریف انسان‌ها، چه آنان که با قحطی‌‌های عمدی (یا ناشی از سوء مدیریت)، و چه آنان‌ که در اردوگاه‌های کار جان کندند و گرسنه مردند و چه آنان که در زندان‌های سراسری شوروی ( با حکم دادگاه یا با آدم‌ربایی و در کنج انفرادی‌ها) و به دستور شخص استالین و دست‌پرورد‌گان‌اش در سراسر دستگاه اداری‌اش و نیز به کمک خلق همیشه ‌قهرمان اعدام شدند؛ خلقی که اکثریت‌شان ترسان و بعضاً شیفته‌ی قدرت او بودند و او را خدا می‌دانستند. همین‌ها خبرچینی می‌کردند و افراد را به تله‌ی چِکیست‌ها (امنیتی‌ها) می‌انداختند، همسایه‌ همسایه را، همکار همکار را، دوست دوست‌ را، فرزند پدر را و پدر فرزند را.
اینان قربانیان استالین بودند، استالینی که می‌گفت: “مرگ حلال مشکلات است، آدم که رفت، مشکل هم می‌رود.” یا “هر مرگی یک تراژدی است، ولی مرگ یک میلیون تن صرفاً آمار است.”

یکی از این قربانیان اوسیپ ماندلشتام بود و است.
همسرش نادژدا به یادش کتاب تکان دهنده‌ی “امید علیه امید” را نوشت:


به یاد ماندلشتامِ روشنفکر و آناتولی مارچنکو کارگر-شهروندِ شجاع و هزاران چون این دو در شوروی سابق و لاحق و در سراسر سرزمین‌های این‌چنینی با این نوع سردارهایش، شعر ناب لارنس بینیون را با هم می‌خوانیم:

افتادگان
========

آنان که همچون ما نماندند
تا پیر گردند،
از رنج پیری در امان‌ اند؛
فرسودگیِ عمر را در خود نبینند،
آسوده از آسیب و آزار زمان اند؛
ببینیم‌شان هر صبح در آیینه‌ی دل،
با یادِ خود در خاطرِ ما جاودانند.


آنان نیامیزند دیگر
با دوستانِ شوخ و خندان؛
در جمع ننشینند دیگر
بر سفره‌های آشنا در خانه‌هاشان؛
همراهِ ما دیگر نمی‌پویند هر روز
در بردنِ رنج و فراهم کردنِ نان
رفتند در خوابِ ابد، در خاکِ غربت،
دور از وطن، پرورده از خاک‌اش تن و جان.


اما در آن ژرفای روشن
که چشمه‌ی امید‌ها و ارزوهامان روان است،
چون جشمه‌ی‌ جوشنده‌ی آبی در اعماق
که از نظرهامان نهان است:
دارد وطن در عمقِ دل با این عزیزان آشنایی
‌آن گونه که شب آشنا با اختران است.

چون اختران که همچنان خواهند رخشید
وقتی که از ما نیست باقی جز غباری؛ چون اختران که در سپهر بیکرانه
در گردشِ خود همچنان پرتو فشانند
وقتی که ما هستیم در تاریکیِ اندوهباری:
آن زنده‌یادان همچنان بر جای مانند،
مانند برجا تا ابد، مانند، آری!
(استالین مخوف، مارتین اِیمیس،‌حسن کامشاد، نشر نی، ترجمه و بازسراییِ شعر از محمود کیانوش)
——————————————–

چاپ پنجم کتاب گاندی و استالین به کتابفروشی‌ها آمده. کتابی که نویسنده‌اش معاصر استالین بوده، سوسیالیست مانده، اما فریب ساختمان عظیم و پر شکوهِ استالینیِ پایگاه جهانیِ سوسیالیسم را نخورده. نویسنده معاصر گاندی هم بوده و معاشرش هم. این دو را کنار هم گذاشته، و نسیم جان‌پرور آزاد مَنِشیِ گاندی را حس کرده و تلاش هم کرده که آن را به ما منتقل کند.


( گاندی و استالین، نشر قطره، تهران، ۳-۸۸۹۷۳۳۵۱)

2 پاسخ

  1. برای من سوال است چرا سالهاست که هرچه میخواهند مقایسه کنند با استالین مقایسه میکنند. یا مظهر خباثت استالین هست. مثلا چرا این کتاب را بنام گاندی و پیشنو نکرده؟ انتهای شعار و توتالیتر تنها استالین نبوده . همین خانم آنگ سان سوچی با وجود دریافت جوایز بین‌المللی وی به دلیل سکوت در برابر نسل‌کشی قوم روهینگا و برخوردهای حکومت با این قوم از صدتای استالین بدتر است. ولی تبلیغات رسانه ایی هیچگاه توتالیتر های هم پیمان خود غرب را نماد خباثت و شرارت نمیکنند. شد یکبار یکی از این چهرها را علم کنند. غریب به سی سال است حداقل هرچه میخواهند در این وادی عنوان کنند استالین مطرح نماد میکنند.در صورتی که هنوز نسل کشی وجود دارد یا در بنگلادش مردم مثل برده اسیر زندانی در کارگاه ها کار میکنند. پنجره ها پلمپ شدند مثل زندان . ریس جمهور بنگلادش خودش را پدر سازندگی میداند. ولی صد برابر از استالین بدتر دارد انجام میده.
    بنظر من نیاز به بازنگری و بروز رسانی وجود دارد

    1. دوست گرامی، جناب آقای خواجوی ارج‌مند،
      سلام و عرض ادب می‌کنم.
      اول از همه، متشکرم که به یادداشت گاندی و استالین اعتنا کرده‌اید و مرا مفتخر.
      دوم این که بازخورد نشان داده‌اید و پرسشی قابل تامل را پیش کشیده‌اید.

      چرا استالین از سایر کسان – که به‌قول شما جنایت‌هایی کرده‌‌اند بدتر از او- بیشتر مطرح می‌شود؟
      آیا این توطئه‌ی غربی‌‌ها یا متفکرانِ جریان‌غالبِ غربی یا مثلا سرمایه‌داری به‌عنوان یک تشکیلاتِ منسجم نیست؟

      من این کتاب را خودم پیدا کردم و خودم بدون توجه به هیچ‌ توصیه‌ای از طرفِ نظام‌های سرمایه‌داری و هیچ متفکرِ هم‌فکر با غرب و نظامِ سرمایه‌داری ترجمه‌اش کردم، تشخیص خودم بود. چون این‌طور می‌فهمیدم (و می‌فهمم) که دردهای مشترکی بین من،‌ شما، مردم ایران با مردم زیر حاکمیتِ نسبی و مطلقِ ۳۶ ساله‌ی استالین وجود دارد.
      پس با مرور رنج‌های آنان می‌توانیم به علتِ رنج‌های خودمان پی ببریم و برای رفع‌شان آستین بالا بزنیم.

      قبل از بهمن ۵۷ به استالین و دوران او علاقه‌مند بوده‌ام و کتاب‌هایی خواندم در باره‌اش. دوران پیچیده‌ای بوده. بعد از اتفاقات پسا-بهمن ۵۷ کاملا نتیجه گرفتم که لنگیِ ملتِ ما شباهت‌های زیادی به جامعه‌ای دارد که از آن استالین زاییده شد
      هنوز هم دارم می‌خوانم در باره‌ی زندگی‌ای که در زمان او جاری بود: زندگی روزمره در سایه استالینیسم.

      این کارِ من، هرگز و به‌هیچ وجه به این معنا نبود و نباید باشد که ریشه‌ی استالین‌های ۵ درصدی تا ۱۰۰ درصدی تا ابد خشک شده. شما اگر ۱۰۰ درصدی‌های دیگری را می‌شناسید، ممنون می‌شوم که از سرِ حوصله و پژوهش بنویسید یا بخواهید دیگرانی بنویسند. اما برای‌ آنان و برای خوانندگانی مثل من و دیگران از اولِ کار با مدرک و سند اثبات کنید که این‌ یا آن کس از همان جنس استالین بوده و بدتر هم بوده.
      این کار شما خدمت به رنج‌بران است.
      اما باید با تحمل رنجِ پژوهش و حفظ بی‌طرفی و با صرف وقت و تامل انجام بشود.

      استالین سال‌ها تک‌مردِ سرزمینی بود که از آن فقط یک صدا در می‌آمد. همیشه حق با او بود.
      همین یک ویژگی به شما که آرزوی آزادی دارید، می‌تواند بگوید یک‌جا که نه، تمامِ جا لنگ می‌زند. به شما می‌گوید یک رمزِ بزرگ ناگفته در این خاک رنج‌دیده‌ی روسیه و سرزمین‌های غصب‌شده‌ی شوروی وجود دارد که کسی جرات بازگفتن‌اش را ندارد و فقط وقتی گوشه‌ای از آن برملا می‌شود که باندِ هیئتِ حاکمه‌ی فاسدِ بعدی (خروشچف و دفتر سیاسی‌اش) در سال ۱۹۶۶ بخشی از اعمال استالین را افشا می‌کند، البته تا آن‌جایی که به هیئت حاکمه‌ی فعلی لطمه‌ای نزند و این هیئت بتواند خودش را بری از آن اعمال معرفی کند.

      بله، درست می‌فرمایید آدم‌های دیگری هم اعمالی انجام داده‌اند ظاهرا مثل اعمالِ استالین، اما با استالین این فرق را داشته‌اند که به‌هیچ وجه قدرت‌شان تا آن حد مطلق نبوده، تا آن‌حد نافذ نبوده،‌ تا آن‌حد گسترده نبوده، تا آن‌حد نظام‌یافته و سنجیده‌کار و مخفی‌کار و پنهان‌رَوِش نبوده، تا آن‌حد به محو سیستماتیکِ طولانی مدت و پارانوییکِ دل‌سوزان همت نداشته و تا آن‌حد تاثیرگذار نبوده‌اند بر کشوری که یازده‌ ساعت اختلاف زمانی دارد و ملت‌های بسیار متفاوتی در آن زندگی می‌کرده‌اند.

      هیچ کس شرایطِ خاصِ استالین را نداشته و ایجاد نکرده. اما استالین محصول و همزمان شکل‌دهنده‌ی ملت‌های تابعه‌ هم هست (از جمله ملتِ روسیه). هر دو بر هم اثر می‌گذارند، ملت و رهبر.

      در کانال گاه‌ فرست غلامعلی کشانی نقلی آورده‌ام، در این آدرس: https://t.me/GahFerestGhKeshani/5610

      جای من کجا است؟

      سخنرانی بسیار سرّیِ نیکیتا خرو‌شچف رهبر شوروی در بیستمین کنگره‌ی حزب کمونیست در تاریخِ معاصر خیلی اثر گذار شد.
      او با تقبیح جنایت‌های استا‌لینْ رفقای مَحرَم را به‌شدت شگفت‌زده و بی‌تاب کرد.

      این صحبت‌ها شوروی را تغییر داد!

      قصه‌ای از آن جلسه وجود دارد که:

      یک نفر از بینِ جمعیت فریاد برآورد:

      – رفیق خروشچف! وقتی این بی‌گناهان اعدام می‌شدند، شما کجا بودید؟

      خرو‌شچف گفت: هر کس این را گفت از جا برخیزد.

      اما هیچ کس از جایش تکان نخورد.

      خرو‌شچف ادامه داد: خودتان به سوال پاسخ دادید.

      در آن زمان من هم همان جایی بودم که الان شما هستید.
      ×××××××××××××ه
      به همین خاطر بود که واسلاو هاول می‌گفت:

      “اگر ستونِ خیمه‌گاهِ نظامْ «زندگی با دروغ» است، پس تعجبی ندارد که تهدید بنیادین آنْ «زندگی با حقیقت» باشد!”
      ×××××××××××××××××ه
      سولژنیتسین هم سخنی تاریخی در همین باب دارد که در سایت بی‌پلاس می‌خوانید:
      “با دروغ زندگی نکن”:
      https://bit.ly/44ucZj3
      =======================ه
      بله! استالین و ملتِ تابعِ او جمعا چنین وضعی را ساخته بودند.
      این است که او به‌عنوان نمونه‌ای مثال‌زدنی، کلاسیک و نمونه‌وار برای مسئله‌ی شرّ موجود در دنیای بشر تبدیل می‌شود و گرنه همین من‌ها و شما‌ها و دوستان و نزدیکان و افرادِ جلوی چشمان‌مان می‌توانند استالین‌هایی باشند در خانه و کار و خیابان، اما با حیطه‌ی کوچک‌تری از سلطه، استالین‌هایی ۵ درصدی تا ۱۰۰ درصدی.
      آب نیست، وگرنه همه‌مان احتمالا می‌توانیم شناگران ماهری باشیم!

      باز هم متشکرم،
      با احترام فراوان،
      کمترین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.