برای اشتراک در همین سایت، و کانالهای “گاه فرست” و “آهستگی و سادگی” لطفا همینجا را کلیک کنید.
برای دانلود کتابهای ترجمهشده لطفا همینجا را کلیک کنید
برای اطلاع از کارکردِ انقلابیِ آموزشیِ کاوچسرفینگ لطفا نگاه کنید به: اینجا و اینجا و اینجا
اینترنت از خیلی بابتها، موجودی است خُجسته و مبارک که به دموکراسی اطلاعاتی، اطلاعرسانیِ بدون اقتدارِ بیرونی و تمرکززداییِ رسانهای منجر میشود، اما همین فایده بردنها آداب و اصولی دارد که اگر رعایت نشوند، باعثِ گمراهشدن مخاطبِ کماطلاع و بیاطلاع خواهد شد. اگر بیشتر پدیدههای دوران مدرن، از نگاه بعضی منتقدین فقط به سرعتِ ارتباطات و حمل و نقل و راحتیی بیشترِ بشرِ برخوردار معطوف بودهاند، اینترنت اما، توانسته کیفیت والایی از ارتباطات تازه را بهوجود آورد که ما را به کهکشانی متفاوت از کهکشانهای ارتباطیی پیشین وارد کردهاست.
شاید همه متوجه شدهباشند که بهکمک اینترنت، رابطهی یکسویهی رسانهها با مخاطب، دگرگون شده،( یعنی مثل تلویزیون رابطه یک طرفه و تحمیلی و غیرانتخابی نیست، بلکه تو هم می توانی روی حرف نویسنده حرف بزنی یا اصلا در برابر او، مستقلا قلم برداری و در صفحهی خودت حرف خودت را بزنی و گوش شنوا پیدا کنی) و و از طرف دیگر عدالت اطلاعاتی در حال شکلگیری است. امروزه، صدای بیصدایان در انبوههی پرهیاهوی رسانههای پرقدرت و پرسر وصدا، میتواند شنیدهشود؛ هر چند ضعیف، اما بالاخره شنیده میشود. دموکراسیی اطلاعاتی در حال شکلگیری است. شعار سازمان ملل که روزگاری “جهانی بیاندیش، امّا محلیّ عملکن” بود، امروزه جانشین تازهای یافته: “محلّی بیاندیش، جهانی عملکن.” یعنی سازمان ملل میگفت مانند یک انسان، بهدور از تعصبات نژادی و جنسیتی و طبقاتی و ملی و قومی فکر کن و با این آرمان به حل مشکلات بومیی خود بپرداز. اما فعالان اینترنتی بدون ردّ این شعار، راه تازهتری را در پیش مردم گذاشتند: در محل بیاندیش، امّا برای عمل، از همهی دنیا کمک بگیر و نیروها را در همهی دنیا بسیج کن!
این جهانی عملکردن، بهکمک اینترنت است که «شدنی» شده. همین دنیای اینترنت است که در برابر قطبهای جهانیِ قدرت، که دنیا و تولیدات و مصرفها و پولها و جنگهایش را در بیشتر مواقع بین خود تقسیم میکنند، نیروی تازهای را بهنام «قدرت افکار عمومیِ جهانی» علم میکند تا جلوی یکهتازیهایشان را بگیرد. همین اینترنت است که خریداران دنیای سرمایهداری را آنچنان توانمند میکند که میتوانند بخشی از ارادهی خود را به صاحبان صنایع تحمیل کنند و مانع حاکمیت بیرقیب منافع بازار آزاد بر سیاستهای تولیدی و خدماتی شوند. داستان “پوشاکِ پاک” راویِ همین ارادهی تحمیلی است که کارخانهجاتِ پوشاک را به رقابت بر سر چسباندن برچسب “پوشاک پاک از استثمار زنان و کودکان فقیرِ ملتهای فقیر” وادار کردهاست.
اینهمه، از صدقهسر ساختار نسبتاً منتشر و پراکنده و توزیع گستردهی اینترنت است؛ از صدقهسر قدرت وبلاگنویسی و آن نوع از شبکههای اجتماعیِ سازنده و غیرسودجو است که در خدمت صاحبان نظر و فکر و ابتکار قرار گرفتهاند، کسانی که در همیشهی تاریخ، “دستشان کوتاهبوده و خرماشان بر نخیل”!
اندیشمندانی معتقدند که قدرت واقعی، در داشتن اطلاعات است. قدرت فشرده و متمرکز، خواه ناخواه در نهایت، ناکارآمد و فسادمند است، امّا این قدرت منتشر و پراکنده ی متعادل است که میتواند تا حد امکان، قدمی برای حل واقعیِ بعضی مشکلات بشر و رضایت و سعادت نسبیِ او بردارد.
اینترنت تجسم همان قدرت منتشر اطلاعاتی است، هر چند که تاسیس آن از سوی قدرت متمرکز (ارتش آمریکا) انجام گرفته، امّا کمکم ساختاری در آن بهوجود آمده که فرمان را از دست قدرت بزرگ یا قدرتهای بزرگ بیرون آورده است. الآنه اگر قدرتهای بزرگ هم بخواهند این غول بزرگ را دوباره به شیشهاش برگردانند، شاید نتوانند. و این است راز اصلیِ قدرت پراکندهی همهجاییِ اینترنت!
از میان کارهای پر سر و صدای عجیبی که اینترنت در جهان مجازی انجام داده و بر روی جهان واقعی تاثیر گذاشته، یکی همین ویکیپدیا است که بعضی از ما با آن آشناییم. کار این سایت عظیم، آنچنان بوده که دانشنامهی پرسابقهی بریتانیکا، دیگر متن کاغذی منتشر نمیکند و باقیی دانشنامهها هم به متن مجازی رو آوردهاند. آنطور که این نگارندهی کمترین خبر دارد، تعداد کل مقالهها در ۳۶ جلد بریتانیکا، ۱۱هزار مقاله بوده، اما امروزه در سال ۲۰۱۶ ، ویکیپدیا ۵ میلیون و ۲۰۰۰۰۰ هزار مقالهی انگلیسی و ۵۰۶ هزار مقالهی فارسی دارد. متخصصانی در مورد میزان درستی یا نادرستیِ علمیِ مقالات این سایت، چندوچونهایی قابل شنیدن داشتهاند که برای کاری به این عظمت، طبیعی است، و چون این طرح بزرگ در شروع کار است، میتوان امید بست که در آینده، این کاستیهای احتمالی راهحلهای خود را پیداکنند.
از سایر امکانهای بزرگ و ارزشمند اینترنت، تاسیس سایتهایی خدماتی و رفاهی در سپهر مجازی است که کار اجرایی انجام میدهند و این در جایی است که بیمیلی و ناکارآمدیهای قدرتهای متمرکز کوچک و بزرگ محلّی و ملّی و ابرقدرتها در کمکرسانی به نیازمندان بر همه آشکار شدهاست. این قدرتها ناکارآمد، فاسد، پرهزینه و حتی آسیبزا و در بیشتر موارد نسبت به دلسوزانِ بیادعا، کملطف یا بیرحم بودهاند. پس شاید نتوان به ضریحشان دخیل امیدی بست.
امّا اینترنت بهعنوان نمونه، فضایی فراهم کرده بهنام “کیوا” که به به تو امکان میدهد حتّی بتوانی ۲۵ دلار پسانداز ناچیزت را به زنی کارآفرین در نپال، قرض بدهی. زنی که به امید روزیای بهتر و روزهایی سعادتمندتر، در جستجویِ سرمایهی کوچکی است که این ۲۵ دلار ها بر روی هم میسازند. تو مثلا در ترکیهای و او در نپال. او نیازمند خرده وام است و بانکها هم فقط به کسی پول میدهند که به اصطلاح ما، دمکلفت باشد و ضامن مالی داشتهباشد، یا به جایی وصل بوده و پارتیای داشتهباشد. اگر اینها را نداشتهباشی، باید در چرخهی فقر، مثل هـَـمـِـستـِـر و موش آنقدر بچرخی تا فرصت دوروزهات در جهنم فلاکت تمامشود. زن کوهنشین نپالی هیچکدام اینها را ندارد.
همین اینترنت در سایت دیگری به تو کمک میکند تا کسانی را پیدا کنی که برای درمان فرزند بیمارت، به تو پول میرسانند.
باز هم این اینترنت است که با سایتهایی انواع استفاده و تولید ابزارهای ساده ی ارزان را برای حل مسئلهی آدم کوچولوهای کوتاه دست معرفی میکند یا مراکزی درست میکند برای مصرف مشارکتی یا عرضهی راههایی برای مبارزه با مذهب مصرف یا کارآفرینیهای کوچک اما راهگشا برای هزاران حلقهی انسانی پراکنده و کوته دست. در همین ایران سایتی هست مثل ایوند که به تو کمک میکند دورهمیهای خودت را رایگان آگهی کنی و مردم را به دور حرفها و طرحهایت جمع کنی. یا سایتی هست به اسم دونـِـیْت که کارش تامین مالی طرحهای کارآفرینی با بازپرداخت یا بیپرداخت است.
در بعضی جاهای هند، اینترنت از ریل راهآهن به عنوان خط انتقال دادهها برای روستایی هندی استفاده میکند تا آنها هم بتوانند در کافههای اینترنتیی رایگانِ لبِ خط، همراه با بقیهی اعضای تعاونیِ تولید، بر اساس آخرین دادههای بازار کشاورزی و پیشبینیهای هواشناسی، به برنامهریزیِ کشت بنشینند.
بازهم اینترنت است که با سایت ویکیلیکساش، درست یا غلط، راست یا دروغ، آب در خوابگه مورچهگان و موریانهها و ماران و ملخها ریختهاست. همنواییِ ارکستر بزرگِ قدرتها را کمی بههمزده و آنان را در همهی دنیا وادار کرده تا توضیحی برای رفتارهای پنهانشان در پیشگاه «قدرت نوزادِ افکار عمومی» بدهند.
امّا اینترنت ازین دست میوههای مبارک، باز هم دارد: یکی از آنها فضایی است بهنام کاوْچ سِرفینگ:
کاوْچ یعنی کاناپه، که میتوان رویش نشست و دراز کشید و حتّی خوابید. سرفینگ یعنی موج سواری، و به تعبیر اینترنتی، گشتزنی در اینترنت؛ اما در این سایت یعنی گشتزنی در پهنهی زمین.
به قول بنیادگزاران خود سایت:
ما درخیال دنیایی هستیم که با سفر بهتر شود؛ در خیالمان سفری را میپروریم که با ارتباط گیری، غنیتر شود. کاوچ سرفرها زندگیشان را با مردمی شریک و همسفره میشوند که در سفرهایشان به آنان برمیخورند، و با این کار مبادلهی فرهنگی و احترام دوجانبه را تقویت میکنند.
اعضای جدیِ این سایت، که به تعبیر بسیار درست و زیبای یکی از اعضای فرهیختهی آن در پروفایل خود، “درویشان خانهبهدوش غیردینی (و البته نه هرگز ضددینی)ی دنیای مدرناند”، طبعاً به دنبال دنیایی صلحآمیزتر و آشتیجوترند. به دنبال رضایت نسبیی بیشتری برای خود و تعداد هرچه بیشتری از موجودات زنده (اعم از انسانها و جانوران و گیاهان) هستند که هیچ قدرت ملی و جهانی تابهحال، نه توانسته برای کسی فراهم کند، و نه در فکر فراهمکردن آن است. هر چند که قدرتها، هزاران پیمان و قرارداد و سمینار و سازمان کوچک و بزرگ ملی و بینالمللیِ پرهزینه و هزاران جنگ و صلح داخلی و خارجی برای برقراری آن راه میاندازند، امّا نتیجه:
فقط زیادکردن درد و رنج من و تو و باقیی بشر و خسارت است به طبیعت زنده و مرده.
بله، درویشان کاوْچ سرفینگ (یا سی. اس.) در جستجوی میزبانی برای شبمانی در این یا آنگوشهی دنیا از اینترنت استفادهی بهینه میکنند، با اینترنت فقط چت نمیکنند، یا اصلا چت نمیکنند، اصلا لایک نمیکنند و یا کمتر لایک میکنند. میزبانشان را از راه اینترنت و با بهترین راههای موجود برای ایمنی (مثل ضمانتهای اخلاقیِ متقابل و معرفینامههای منفی و مثبتِ کم یا زیاد میزبانان و مهمانان دیگر) انتخاب میکنند –هر چند امکان خطای خیلی کمی هم میتواند در این میان وجود داشته باشد.
زمان سفر را با او هماهنگ میکنند؛ پای پیاده ، با کامیون، با دوچرخه، با کشتی، قطار، ماشین، هواپیما یا هر وسیلهی دیگری، با خریدن بلیت یا به شکل صلواتی و رایگان (HitchHiking)، و بیشتر با کوله کشی، خود را به میزبانشان در نقطهی دیگری از دنیا میرسانند و در لحظاتی، زندگیی خود را با او شریک میشوند.
ممکناست در کاناپه، یا اتاقخواباش بخوابند یا نخوابند، و حتیّ با او همغذا بشوند یا نشوند. امّا حتما از او یاد میگیرند، به او یاد میدهند و چیزی را که بههردویشان لذت میبخشد، بر سر سفرهای مشترک با میزبانشان شریک میشوند و بدینگونه، جویبارهای باریک و ناچیز صلح و آشتی و سازندگی و برادری و خواهری را از سرچشمهی تفاهم و همدلی با دیگری، جاری میکنند تا ضمن غوطهخوردن در احساس لذت و رضایت خود، شاید با پیوستن به سایر جویبارها، در آینده به اقیانوس آرامشی برسند که بشر تابهحال تجربهاش نکردهاست و هیچ قدرتی هم بهفکر ایجاد آن نیست.
هزینههای این تجربه، معمولا بهخاطر ذاتخود، خیلی کمتر از سفرهای توریستیِ معمولی است. ممکن است «کاوْچ سِرفرِ» جدّی، به شهری یا روستایی برود و اصلا سری به جاذبههای توریستیی معمولیای نزند که همهی توریستهای رسمی معمولا بهسراغشان میروند. اما به جای آن، در کار روزانه و تجربهی یک روزْ زندگیِ واقعی به سبک یک آدم بومیِ همان شهر یا روستا شریک شود و از این تجربه لذتی را ببرد که هیچ انسانی نخواهد توانست با پول آن را بخرد. کوچ سرفرِ جدی، مثل هر درویش واقعی، خود را برای روبروشدن با ماجراهای پیشبینی نشده هم آماده میکند. آماده است تا در جای لوکسی نخوابد. غذای لوکس و متنوع نخورد، امّا در جستجوی راهی برای انتقال حس آدمیت به “خود” و “دیگری” است. همان “دیگری”ای که در همهی جماعات انسانی میتواند بهعنوان دشمن، حیوان و چیزی که برای دنیای ما اضافی است تلقّی شود:
این است کارکرد نهاییِ پدیدهای بهنام “کاوْچ سرفینگ واقعی”.
کاوْچسرفرها در شهرهای نزدیک خودشان هم، دورهم جمع میشوند و این کار را “دورهمی” اسم میگذارند. این دورهمیها یا رویدادها (EVENTها) هر موضوعی میتوانند داشتهباشند.
ممکن است شرکتکننده در این همایشها، اصلا امکان سفر یا تجربهی کوچ سرفینگی نداشتهباشد، امّا دوستدار تجربهی سفر دیگران بوده و گوش و دلی برای شنیدن داشتهباشد. حاضرین میتوانند در این همایش، از موضوع مشترکی لذت ببرند که از شعرخوانی تا یادگرفتن یک هنر یا مرور یک تجربهی خاص، یا بحثی آشکار و علنی در مورد یک موضوع بهداشتی، اجتماعی یا محیطزیستی یا آموزشی متفاوت باشد. خودشان هستند که موضوع را میتوانند پیشنهاد کنند و علاقهمندان به موضوع، آزادانه به همایش بپیوندند. در این ایونتها، برگزارکننده کافی است که فقط علاقهمند به یک موضوعی باشد که برایش کنجکاو است و لازم نیست که در همان مورد تخصص داشته باشد؛ در واقع برگزارکننده میتواند با کمترین اطلاع، دورهمیای را راه بیندازد که شرکت کنندگانش بسیار مطلعتر از خودش باشند و به او و سایر شرکتکنندگان یاد بدهند.
هیچ مرکزیتی در این ایونتها وجود ندارد. به محض اینکه با یک ایمیل و پسورد شخصی عضو شدی و پروفایلی پرکردی، میتوانی خود را در عرصهای که مفید میبینی، به راحتی ابراز کنی و همدلان و علاقهمندانی مثل خودت را در کنار خود جمع کنی تا همگی به علاقهی مشترک بپردازید. علاقه ای مثل هنر خطاطی یا خراطی یا برنامهنویسیِ پیشرفتهی امپیوتر یا نواختن دف یا بیهقیخوانی یا سفرنامهخوانی یا سفرنامهشنیدن یا حافظخوانی یا تنیس و بدمینتون یا سفر به سیستان یا سیستانشناسی یا سفر به آبشار بیشه، یا هر چیزی که آرزوی صحبت کردن یا انجامش را داشتهای، اما گوش شنوایی در دور و برت نیافتهای. لازم نیست که از کسی، بزرگتری، یا پیشکسوتی اجازه بگیری تا سفرهی همدلی و همفکریِ علنی را پهن کنی. بلکه نقد رفتار تو و گزارش اعضاء از رفتار تو به سیستم ناظر است که سلامت این جمع را به ممکنترین وجهی تامین میکند و در نهایت کار تو را تداوم میدهد یا مجبورت میکند که دورهمیات را ادامه ندهی. این علنی بودن و آشکارهگی و بیمرکزیِ همهی مهمانشدنها و میزبانشدنها و ایونتهاست که بزرگترین عامل قدرتدهنده و پیشبرندهی پروژه است، چیزی که هیچ مانعی در برابر نیروی شفافاش یارای ایستادن ندارد.
در هرصورت این عرصه، میدانی میشود برای درک و تفاهم انسانهای اتمیزه و منزوی و منفردشده، از سوی عوامل بیرونیِ تحمیلیای که مانند خوره، ترس و بدبینی و عدم اتکا به نفس و بیاعتمادی به دیگری و انزواجویی در زندگی را به جان فرد و جوامع میاندازند.
بله! این است پدیدهی خجسته و پربرکت کاوْچسرفینگ و قدرت منتشر آن و همینطور اینترنت، که میتوانند یکی از پیامآوران درک متقابل و صلح جهانی، بهبود وضع مرارتبار بشر کنونی، رضایت و فلاح نسبیِ او و سلامت محیطزیست خاکیاش باشند.
برای آشنایی بیشتر با این سایت، می توانید به گروه آشنایی در خود سایت و کانال تلگرامیِ تازه واردان نگاه کنید:
https://www.couchsurfing.com/groups/cs-beginners
و به یک پروفایل نمونه:
www.couchsurfing.com/peace-gulf
و کانالی از صاحب همین پروفایل:
کمترین، غلامعلی کشانی، , ویرایش ۱۰ مهر ۱۳۹۵
خوانندهی گرامی،
– به نقد و نظرتان در همین زیر، خوشآمد گفته میشود، چون ارزشآفرین و مددکار رشد اندیشه است! – میتوانید مشترک سایت شوید، با دادن یک ایمیل (در زیر همین نوشته). – آدرس کانال تلگرام: GahFerestGhKeshani@ – پروفایل کامل تر در سایت کاوچ سرفینگ: www.couchsurfing.com/keshani – آدرس فیس بوک: facebook.com/gholamali.keshani |
9 پاسخ
دستتان درد نکناد.
سلام
تمنا میکنم دوست گرامی،
وظیفه است.
مخلص، کشانی
مقاله پرباری بود اما جنیه اجتمایی کوچ سرفینگ بسیار پررنگ و جنبه اقتصادی آن خیلی کم رنگ نشان داده شده است
آیا سفر کاناپه خوابی یا مسافر کاناپه خواب معادل های خوبی برای کوچ سرفینگ و کوچ سرفر نمی باشنند. واؤه های درویش و خانه بدوش و طلواتی هم بددجوری توی ذوق می رنند. در آخر از شما تشکر می کنم و برای شما آرزوی موفقیت در راهی که پیش گرفته اید دترم. کوروش
دوست گرامی جناب کورش!
قبل از هر نکته ای، از توجه تان بسیار سپاسگزارم.
– آیا به نظرتان جنبهی اقتصادی آن نکته یا نکتههای ناگفته ای دارد. ممنون میشوم که با اشاره یا تفصیلتان، خوانندهگانتان را بیشتر با مسئله آشنا کنید.
البته که در این رهیافت، توریست یا سیاحتگر، دیگر بهعنوان طعمهی نهادهای صرفا اقتصادیی بسیار کوچک خانهگی تا نهادهای بزرگ هتلداری و صنعت توریسم، دیده نمیشود. ولی در هر صورت، مصرفی که همین مسافر میهمان در هر منطقهی محلی دارد، به هر صورت به اقتصاد محلی میتواند کمک ناچیزی کند، که از راه اعزام و مبادلهی مهمان به کشورهای خارجی، پاسخ میگیرد. مهمان معمولا خرج نمیکند (معمولا). پس مزیتی اقتصادی که ناشی از مثلا خدمات توریستی باشد، نصیب کشور نمیشود، اما گسترش صلح و دوستی، قطعا یک نوع سرمایهگذاریی دراز مدت اقتصادی است که حتماً منتهی میشود به کاهش طبیعی ی نیروهای دفاعیی دائما آماده باش و کاهش هزینهها تجهیز نظامیی ارتش خودی، در نتیجه ی گسترش صلح عمومی و منطقهای.
– بله، کاناپه خوابی و مسافر کاناپه خواب، در مقام واژه گزینی، برابرهای بسیار درست ولی در عین حال اولیه برای کوچ سرفینگ هستند. واژههای درویش و خانهبهدوش (… و منظورتان از “طلواتی” را متوجه نشدم. می دانم که اشتباه تایپی است) اصلاً برابر واژه نبودند. فقط تمثیلی برای تصور بهتر نقش و کارکرد این جمع بودند و نه بیشتر.
– از ابراز لطفتان باز هم سپاسگزارم کورش بسیار عزیز
کاربسیارپسندیده وخوب است وکامی بسیاربا ارزش دررابطه انسانیت وتفکروالای انساندوستی وبه طبع آن صلح ودوستی برای دهکده جهانی شدن
جناب کاک مصطفی! من هم نظرم همین است. ممنون از توجهتان. امیدوارم حسام خان هم بتواند با این پدیده آشنا شود و از آن در جهت ارتقاء دانش و اخلاق و شخصیت موقرش، استفاده کند