برای اشتراک در سایت، کانال گاه فرست و کانال آهستگی، لطفا کلیک کنید.
زندهیاد گاندی، به شکلی ریشهای و با تاکید، ورد زباناش همشه این بود که:
“هیچ حقی پیش از انجام وظایفات نباید طلب کنی.”
“پس چرا هیچکس کاری نمیکنه؟” این همیشه ورد زبونام بود.
بعدا فهمیدم اون هیچکس خودِ من بودم! (استیو ونتورث)
بعد از برگشت از آفریقای جنوبی به هند، در ۴۶ سالهگی، یکی از روشنفکران در نامهای دعوتاش میکنه به همکاری در تدوین منشورِ بینالمللیِ حقوق بشر. گاندی جواب میده:
“پیش از منشور حقوق بشر، منشور وظایف بشر خیلی خیلی لازم تَره!”
==================
حالا برگردیم به خودمون! بد نیست قبل از نگاه فوری به بیرون، در زیر نورِ هر دانشِ نو، فوری به خودمون نگاه کنیم تا ببینیم خودمون در کجای کاریم.
دور و بَرِمون انبوه کارِنکرده میبینیم، کوهی از کارهایی که باید انجام بشن، اما به هر طرف که نگاه میکنی، میبینی انجامنشده موندن. اینا رو کی باید بکنه؟ دستی از آستینِ غیب؟ منجیهای عالم بشریت؟ دولتهای ناکارکردیِ مظلوم (که میدانیم علتِ وجودیِ کارآمدترینهایشان هم، برای انجام این کارها نبوده)؟! اونا ؟! (که نمیدونیم اشاره به کجاست)، اینا ؟! (که بازهم اشارهای مبهم است و برونفکنانه).
اگر قرار بر شدن بود، تا حالا در سراسر جهان شده بود.
پس راستی! چه کسی قرار است اینهمه بار را بهدوش بکشد؟
بهنظر میاد تنها مرجعی که باقی میمونه تا بشر از تکرارِ فلاکتِ همیشگیاش کمی و فقط کمی نجات پیدا کنه، رُوگردوندن از غیر، و “رُو کردن به خود” است:
دست در جیبِ خود کردن و از کیسهی خود خرجکردن و نه از کیسهی دیگران.
بله! خودتوانمندسازی است، خودتوانبخشی و خودآستینبالازنی است.
این راهبرد، البته به هیچوجه، بر مطالبهجویی چشم نمیبنده، به هیچوجه!
اتفاقا وقتی وظیفهی خودت رو انجام دادی، حقات را بهتر هم مطالبه میکنی، کوتاه هم نمیآیی، تاثیرِ چماق و هویج هم روی تو کم میشه، شریک دزد و رفیق قافله هم نمیشی، اما حواسات هم هست که از امامزادهای که کور میکند، شفا نطلبی. …
… باید نهادهای خودبنیاد و مستقلِ اقتصادی-اجتماعی-معنوی-زیستمحیطی رو شناخت و رُوشون تامل کرد:
https://bit.ly/2BYYh8G
https://en.wikipedia.org/wiki/Ecovillage
https://ecovillage.org/
و همیشه هم یادمون باشه که:
– “عمل متحد میکنه، کلام تفرقه میاندازه.” (توپاماروها). مخصوصا کلامِ بیعمل و کلام برای کلام.
– میشه همیشه از خود پرسید: “ثقل زمین کجاست، من در کجای جهان ایستادهام؟”
لازم نیست بیشتر از توانِات حتما کار خیلی پر سروصدایی برای همسایهها بکنی!
اما باید حتما هزینه بدی.
2 پاسخ
درود بر شما،
سپاس فراوان،
مطلب بسیار زیبا، مفید و «به جا»یی بود.
امیدوارم بیشتر فرصت کنم که از مطالب دلنشین شما بهره ببرم.
این بندۀ خدا هم بیشتر مطالبتم در راستای پیام اصلی این نوشتار شما بوده است (در حدّ وسع). لینک چند نمونه اش را خدمتتان ارسال می کنم:
لطفا مردم را گوسفند فرض نکنید!
https://neeloofar.org/critic/123-notation/1879-171197.html
علّت تفاوت فاحش میان ما و آنها!
https://neeloofar.org/critic/123-notation/1875-121097.html
«انگشت های اتّهام» و «مردمی که غیب می شوند»!
https://neeloofar.org/critic/123-notation/1880-17119702.html
«چه کسانی باید داروی تلخ را بنوشند؟»
https://telegram.me/notesofvahidehsani/55
«میشل در سرزمین نمیشگان!»
https://neeloofar.org/critic/124-article/1874-091097.html
ارادتمند و به امید دیدار
جناب آقا وحید گرامی،
عرض ادب می کنم.
خوشحالم که وجه مشترکی بین دغدغه های مخلص و شما می بینم.
امیدوارم که مطالب بعدی ای که در این سایت احتمالا خواهید خواند، قابل استفاده تان باشند و البته که گرهی را باز کنند و
به راه اشتباه نرفته باشند.
امیدوارم هر نوشته ای را که قصد نوشتن اش را می کنم، با هدف ادای دین و بیان حقیقتی باشد که بیان اش نوری بپاشد به جلوی پای خودم و همسایگان.
شاید که ادای دینی باشد به نعمت های بی انتها، به آفتاب و نان و مردمان خوب ساده ی کوچه و بازار، با حکمت و سادگی زیبای شان.
در اولین فرصت، نوشته های تان را با دقت می خوانم و استفاده می کنم.
با بهترین درود ها.