در همین مورد بخوانید: https://ghkeshani.com/thoreauandconsumptionmorality/ |
ساده زیستی، جایگزینی است برای مذهب مصرف که دعوت عام “سرمایه داری ی ناب یا مختلط یا تعدیل شده” است، تا چرخش همواره بچرخد. این تویی که با نخریدن و مصرف کمتر، عملا به جنگ سرمایه داریِ مخرب شور و معنای انسانی و نابودکنندهی زیست کره می روی. سرمایه داری ای که تو را فقط مصرف کننده می بیند و بس.
پس حالا که شعار محترم و ارزشمند زندهیاد کارل مارکس عملا کار نکرده، بد نیست به جای “کارگران جهان! متحد شوید!”، همراه با جین گودال بگوییم: “مصرف کنندگان جهان! متحد شوید!” اگر نمیتوانی حرفات را با قانون و اخلاق و … به بازار بزنی، حداقل میتوانی با نخریدن و زندگیِ کمی سادهتر، وجودت را به بازار نامطلوب تحمیل کنی! پس تحمیل کن و خود را اثبات کن. با اثبات تو، بازار مجبور است که چارهای مصالحهجویانهتر بیندیشد. و البته که خواهد اندیشید!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اما پرسشی که کتاب “دارندگی در بسندگی است” در میافکند، پرسشی عمومی، وجودی و همزمان اقتصادی در بارهی همهی زندگی است: چگونه کارکنیم، مصرف کنیم و در عین حال به رویاهایمان هر چه بیشتر نزدیکتر بمانیم؟
مخاطب این کتاب، همگاناند، بویژه جوانان. جوانانی که در آستانهی انتخاب چگونه زیستن خود هستند. اما مسائلی که متن حاضر مطرح می کند، تنها به انتخاب شغل و زیست فردی محدود نمیشود، بلکه فرهنگ سرمایهداری و مصرفزدگیای را نشانه میگیرد که همهی زیست ساکنان کره زمین را تحت تاثیر قرار دادهاست، تاثیری که اگر هر چه زودتر چاره نشود، همگان، از انسان گرفته تا حیوان و گیاه را به ورطهی نابودی خواهد کشاند.
در کنار نقد این دو فرهنگ ِ پیوسته بههم، کتاب به رشد انسان مستقل فردیتیافتهی وظیفهشناس، و وجدان و اخلاق و جان آزاد او نیز میپردازد. نویسندهی کتاب بیشتر امیدوار بوده که پرسشهایی در برابر خواننده بگذارد تا نقطهی شروع بحثهای بیشتری در مورد چگونه زیستن بشر بر روی این کره ی خاکی باشند. خوانندهی کتاب میتواند در حدّ وسع و موقعیت خود، پاسخ هایی به این پرسش ها بدهد و امکان حضور این گفتمان را در ذهن خود و اطرافیان خود فراهم سازد.
لینک پی دی اف کتاب
کانال تلگرامی نگارنده:
www.telegram.me/gahferestghkeshani
خوانندهی گرامی،– به نقد و نظرتان در همین زیر، خوشآمد گفته میشود، چون ارزشآفرین و مددکار رشد اندیشه است!
– میتوانید مشترک سایت شوید، با دادن یک ایمیل (در زیر همین نوشته). – آدرس کانال تلگرام: www.telegram.me/GahFerestGhKeshani – پروفایل کامل تر در سایت کاوچ سرفینگ: www.couchsurfing.com/keshani |
16 پاسخ
استاد کشانی عزیز
سلام،
ممنونم از ارسال نوشته جدیدتان.
حتما راهگشا خواهد بود.
با تشکر
قوامی
آقا سعید بزرگوار، از حسن ظن و دقت تون ممنون.
ولی آقا ی من، این چیز (استاد ) چیه که بار این کمترین کردید؟ بله؟
این کتاب، نسبت هر کدام از ما با تعلقاتمان را بررسی میکند. در واقع ما را به منزله قایقی میبیند که در اقیانوس عمر شناور است. حال برای طی کردن مسیر تعلقاتمان را که چون شمش طلا برایمان گرانبها هستند تا چه میزان در قایق میبایست تلنبار کنیم؟ آن قدر که قایق به مقصد برسد؟ یا آن قدر که باعث غرق شدن قایق شود؟ یا آنچنان قایق را مملو از شمش میکنیم که اصلاً از ساحل حرکت نکند؟
پس از مطالعه این کتاب شاید بتوان گفت خواهیم توانست قایق را با شادمانی از اقیانوس بگذرانیم.
عمر ما در ازای به دست آوردن پول از کفمان می رود. به این امید که بتوانیم یکی از محصولات شاخهای از هنر، مجسمهای زیبا، تابلویی گیرا، فرشی خیرهکننده و … یا حتی لباسی شیک و … تهیه نموده و اصل سرمایه بیبازگشت، که عمر آدمی است، را با آن معاوضه کنیم.
آیا برای دستیابی به زیبایی باشکوهتر نیست که فضای زندگیمان را طوری طراحی کنیم که خود به تنهایی اثری زیبا باشد؟ و در هنگام مرگ بازنگریمان به زندگی چنین باشد؟ به هر حال عمر میگذشت اما من عشق ورزیدم، زیبا زیستم و حداقل پشیمانی را دارم.
مسلماً برای زندگی زیبا باید به فعالیتهای خود جهتبخشیم. در واقع وقتی نیازهای بنیادین ما (خوراک، پوشاک و مسکن گرم) فراهم شود از لذتهای رایگانی همچون آواز خواندن، خندیدن، دوستی، نگریستن به زیباییهای طبیعت، پیادهروی صبحگاهی و هر تجربه زیباشناختی دیگر … زمانی میتوان بهرهمند شد که با کار طاقتفرسا و اقساط بانک و … خود را به بردگی نکشیده باشیم.
به طور حتم زندگی پر شور و بااحساس که به همراه آرامش و زیبایی از پنجره کوچک اتاق به درون میتابد آن چنان حال خوشی ایجاد خواهد نمود که هرگز نخواهیم شد به دنبال ثروت و زندگی راحت عمرمان را تلف کنیم. در واقع امکانات رفاهی را محدود کرده تجملات را حذف و در حدی خود را به فناوری وابسته خواهیم کرد که از طبیعت جدا نشویم.
وقتی ثورو میگوید زندگی را زیست کنیم آن طور که تصور کردهایم، مقوله تصور از نظر وی چیست؟ دین؟ ایدئولوژی؟ گرایش هنری؟ فلسفه؟ … در صورتی که تصور یک فرد شامل افکار ضد اجتماع باشد، زندگی وی که پر از آسیب فردی و اجتماعی است چگونه به زیبایی خواهد انجامید؟ همچنین فردی که تصوری ناقص از زندگی دارد بر چه مبنایی میتواند خود را ارتقا داده و به احساس خوب برسد؟ یا آنکه افرادی که افقهایی روشن تر از شادی و رضایتمندی را در اندیشه خود دارند بر چه مبنایی دیگران را میتوانند یاری رسانند؟
به نظر اینجانب دینباوری مبتنی بر خردگرایی راهحلی است که در این کتاب به آن پرداخته نشده است.
درود بر شما دوست گرامی و صاحب لطف
از توجه و نقد تون بسیار متشکرم.
سعی می کنم در اولین فرصت، به نقد اصولی و اساسی ی شما توجه بیشتری کنم. و اون رو بازتاب بدم.
بسیار کتاب خوب و تاثیر گذاری بود ، من پیشنهادم به همه علاقه مندان این هست که این کتاب را مطالعه کنند.
و پیشنهادم به دوستانی که این کتاب رو مطالعه کرده اند ، مطمئنن دیدن فیلم Into the Wild اثر شان پن که اقتباسی هست از کتابی به همین نام اثر جان کراکائر برای شما عزیزان خالی از لطف نخواهد بود .
بنده مشغله فکری همانند این کتاب داشتم ،که آقای کشانی زحمت کشیدنند و این کتاب رو به بنده معرفی کردن که از خواندن این کتاب بسیار لذت بردم.
با تشکر فراوان از آقای کشانی عزیز
رضائیان
سلام دوست گرامی،
چه خوب که وقت تون با خوندن کتاب تلف نشد و کمکی شد به بیشتر باز شدن و روشن شدن موضوع.
از این که فیلمی هم موضوع و پیام رو معرفی کردید، خیلی ممنونم. امیدوارم هم خودم ببینم این فیلم رو و هم سایر دوستان خواننده، استفاده کنند.
با احترام.
سلام جناب کشانی
متشکرم از پیشنهادتون برای خواندن کتاب و ممنون از ترجمه خوب و روان شما.
من کتاب را خواندم و خب با توجه به دیدگاه های غالب سرمایه داری اکثر جوامع جالب بود. در مقام نظر دادن درباره ایده ثورو بنظرم می آید که راه حل رئال و واقعی ای ارائه نمیشود. زندگی در جنگل و یا در حیاط خانه راه حل مشکلات کنونی ما نمیتواند باشد. ثورو و الکساندر هر کدام به دلیلی آن نوع زندگی را ادامه ندادند و به همین ترتیب، برای هر شخص دیگری، میتواند دلایلی وجود داشته باشد برای رد کردن آن نوع زندگی.
از طرف دیگر، این راه حل نمیتواند جامع باشد زیرا همه مشاغل در راستای تولید کالا نیستند که بخواهیم با این نوع زندگی از چرخه کار بیرون بزنیم. بعنوان مثال یک کارمند بیمارستان یا آزمایشگاه، معلمین، آتش نشان ها و … اگر بخواهند از چرخه کار خارج شوند تکلیف جامعه چه می شود؟
سلام ستاره ی گرامی،
خوشحالم که فرصت خواندن و تامل نقادانه بر روی کتاب دارندگی رو پیدا کردید و به من افتخار دادید
اگر یک بار دیگر به متن توضیحات الکساندر نگاه کنید
خواهید دید که او هم حرفی مشابه شما می زند.
او هم توصیه نمی کند که هر کس کار و زندگی ی فعلی اش را حتما ول کند و برود به سراغ کلبه ای قراضه در دل جنگل.
اما تاکید الکساندر بر چیست؟
تاکید ثورو بر سر چیست؟
تاکید تامس وین در مقاله ی آخر بر روی چیست؟
هر سه می گویند:
با توجه به موقعیت خودت، در ساده زیستانه تر کردن زندگی ی فعلی ات، می توانی هر چه بیشتر بکوشی، تا فرصت هر چه بیشتری برای یک زندگی ی حقیقی تر و پر شور تر و پر معنی تر پیدا کنی،
تا دست و پاهایت را از قید زنجیر های همرنگی با جماعت و سرمایه داری مصرف و مصرف سرمایه داری رها کنی.
این است چکیده ی سخن هر سه.
اما زندگی مصرفی و فشار دائمی ی همرنگی با این نوع زندگی، چیزی نیست که آسیب ها و فشار ها و استرس ها و تنگناهایی را بتوان به زیر فرش ذهن آگاه جارو زد.
همه ی ما، در مواقعی که فرصت تعمق به دست مان می آید، در یک روند محاسبه ی هزینه-فایده، سریعا به این جا می رسیم که دنباله روی کنش پذیرانه از این سبک تحمیلی ی زندگی، فقط به معنی ی باخت کامل فرصت کوتاه زیستن ماست بر روی این سیاره.
پس تنها راه پیش رو، تبدیل این آسیب و و تهدید، به فرصتی برای بهزیستی و نیک بودی و رضایت است
، تبدیلی که فقط با سبک باری وسنجیده زیستی و زیست آگاهانه و خردمندانه و متعادل انجام می گیرد.
حالا هر کس در هر جا که هست، خود راه های سنجیدگی و عقلانیت و تعادل را خواهد یافت و کشف خواهد کرد.
یعنی همانطوری که رواقیون و اپیکوریون
تعریف می کردند:
شادی یا لذت بیشتر=
یافته ها و داشته های فعلی
تقسیم بر خواسته های هر چه کمتر
هر قدر از حس تعلق و میل کم کنیم، احساس سیری بیشتری خواهیم داشت، و حس ناکامی ی کمتری. چون حس مان، همواره حس بعد از سیری است.
برای دیدن مستقیم نظرات نویسنده ی کتاب در مورد نحوه ی عملی وفاداری به نگاه هستی شناسانهی ثورو در دنیای بسیار درهم پیچیده ی امروز لطفا نگاه کنید به :
http://www.simplicitycollective.com
همینطور به:
http://simplicityinstitute.org/
باز هم از شما، بابت نقد بجا و مرتبط تان ممنونم
به دوستانی که ایراد و نقد ستاره ی گرامی را در ذهن دارند پیشنهاد میشود به سایت نویسنده ی کتاب “دارندگی در بسندگی است” نگاه کنند، در این آدرس:
http://www.simplicitycollective.com
همینطور به:
http://simplicityinstitute.org/
با سلام این کتاب را خواندم و بسیار لذت بردم.غیر از نظرات و تفکر نویسنده ی کتاب که با شخصیت و روحیات من بسیار نزدیک است ترجمه ی روان و عالی آن مرا تشویق کرد که حتما از زحمات شما قدردانی کنم .مایلم مبلغ ناچیزی بابت زحمت زیاد شما برایتان ارسال کنم پس لطفا شماری کارت خود را برایم ارسال فرمایید
چند سوال هم داشتم آیا کتاب والدن در دسترس است؟به فارسی ترجمه شده است ؟اگر ترجمه نشده آیا امکان ترجمه آن وجود دارد؟باز هم بابت ترجمه دلنشینتان از شما ممنونم
با احترام و تشکر
سلام بر خواننده ی بسیار گرامی،
من دستمزدم را گرفتم.
تمام و کمال.
همین الان
از شما.
بی حساب شدیم.
سپاسگزار اعتنا و توجه تان هستم که به کیفیت انجام وظیفهی من اشاره داشتید: “ترجمهی روان و عالی آن”
این نهایت هدف من بود که بتوانم پیام نویسندهی فرهیختهای را بدرستی و روانی به مردم همزبانم برسانم. بگذریم که شما بالاتر از همزبانی، همدل هم هستید (همدلی از همزبانی خوشتر است، … ای بسا دو …).
حالا شهادت شما به روانی متن، خیالم را راحت میکند که این هدف تامین شده. خوانندگان عزیز دیگری هم به همین نکته اشاره کرده بودند. اظهار نظرهای شما دوستان، مرا به ادامهی همین روان نویسی، تشویق می کند.
پذیرفته بودم که یکی از موانع رشد کتابخوانی، پیچیدهنویسی ی عمدی یا ناآگاهانه است و وقتی اهل قلم، با رعایت حقوق خواننده، تلاش کند تا متن را ساده تر و روان تر به حضور خواننده برساند، چه کار خوبی کرده است. با این کار خوانندگانی تازه می توانند کتاب را بخوانند و بفهمند و سواد و کتاب خوانی عمومی تر و عادت شود.
من عمدا از همین کتاب به بعد تلاش کرده ام که متن ها را هر چه ساده و ساده تر کنم. تا نخبه گان راحت تر بخوانند و غیر آن ها هم با کتاب آشتی کنند.
من دارم بر روی والدن کار میکنم. جرات این کار را نداشتم. تا این که یکی از بزرگان فکریِ این سرزمین، تاکید کردند که فقط خود شما باید این کار را بکنی. من هم مدتی است که مشغول والدن خوانی هستم.
والدن، کتابی است بسیار دشوار برای خود آمریکایی های اهل اندیشه. فهم متن آن، کار می برد. فعلا مشغول همین بخش کار هستم. سعی می کنم با احساس تکلیف بیشتر، کار را جدی تر ادامه بدهم تا دست به قلم ببرم.
البته رییس انجمن والدن، آقای جفری کرامر، آمادهی هر گونه راهنمایی و کمکی برای این ترجمه است.
راستش! داستانی را برای شما و برای ثبت در پروندهی این کتاب بگویم:
در یک پاراگراف همین کتاب بسندگی ابهام داشتم.
به نویسندهی محترم که شخصیتی است انگلیسی زبان، دکترای اقتصاد، علاقه مند به موضوع والدن، ثورو شناس و کنشگر، نامه نوشتم و توضیح خواستم.
جواب ایشان این بود:
“راستش، من هم مثل بعضی دیگر، بعضی حرف های ایهام دار ثورو را نمی فهمم. و همین مورد، دقیقا یکی از آن هاست. خود من هم نمی دانم”
البته ندانستن ایشان، مانعی برای انتقال مفاهیم دیگر همان پاراگراف به خوانندهی انگلیسی زبان نمی شد.
من (کشانی) با آقای کرامر مکاتبه کردم و قضیه برایم روشن شد.
نویسنده ی کتاب دارندگی، با خضوع و فروتنی از من خواسته بود که پول بفرستد تا یک نسخه از کتاب فارسی شده را برایشان بفرستم. عرض کردم که کتاب در حال گذراندن مراحل انتشار است و با افتخار هر چند نسخه را با تقدیم بهترین سپاس ها برای شان خواهم فرستاد.
کتاب قرار است در نشر ققنوس چاپ شود. به امید نشر این کتاب و کتاب والدن.
اما دو کتاب گاندی و استالین، و گاندی، گونه ای زندگی، در همین روزها از سوی نشر قطره روانهی بازار کساد کتاب خواهند شد. همین هم قدمی است کوچک در شناختن والدن، ثورو و گاندی!
با احترام به شما و
به همهی خوانندگانی که بحث را جدی دیدند و وجودی!
کمترین، کشانی
سلام,جناب کشانی
گویا لینک دانلود درست کارنمیکنه
محض اطلاع عرض کردم خدمتتون
سلام عرض می کنم سرکار خانم تاجی،
از لطف تان خیلی سپاسگزارم.
چک و اصلاح می کنم.
با احترام فراوان،
کمترین
____________________
چک شذ. لینک فعلی ایرادی نداشت و سریعا باز شد. احتمالا ایرادی لحظه ای بوده در فرستنده یا گیرنده. اما لینک اشتباه نیست.
باز هم از خبررسانی مشفقانه تان ممنونم.
این کتاب عالی بود.
خیلی ممنون.
لطفا بیشتر بنویسید و ترجمه کنید.
به خواننده ی گرامی ایمان,
سلام و درود می فرستم.
سپاسگزارم هم از شما و هم از هستی, که فرصت پیدا کردم چیزی بنویسم که تارهای وجود کسی دیگر رو در مسیر بهزیستی به لرزه در بیاره.
همین که حس کسالت بهتون دست نداده از خوندن اش، باید شاکر می بودم. چه رسد که توصیف شادمانه تری می بینم.
حتما همه ی تلاشم رو می کنم تا قبل از مهر شدن شناسنامه، هر چه مدیون ام، پس بدهم.
با احترام، کمترین
شما و نزدیکان را به کانال گاه فرست دعوت می کنم:
http://t.me/gahferstghkeshani