برای اشتراک در همین سایت، کانال گاه فرست و کانال آهستگیْ لطفا کلیک کنید
برای دانلود کتابها لطفا همینجا را کلیک کنید
برای اطلاع بیشتر از کارکردِ آموزشیِ سایت کاوچسرفینگ لطفا نگاه کنید به اینجا و اینجا و اینجا.
تلگرام امروزه رایجترین وسیلهی عمومیِ فراغت ایرانیان است. ابزار رسانهایِ خبریِ خیلی مهمی هم هست و البته وسیلهی ارتباطیِ کارِ درآمدزا هم.
اما کارکردی دارد بسیار مهمتر از اینها که به آن بیتوجه بودهایم، یعنی:
کارکردِ آموزشی!
۵۰ سال پیش، دو متفکرِ منتقدِ نظامِ رسمیِ آموزش، یعنی پائولو فِریِری (در “آموزش محرومان”) و ایوان ایلیچ (در “مدرسهزدایی از جامعه”) تلاش کردند تا مدرسه را بهعنوان جایی معرفی کنند که “شاگرد را در محلی در بسته مینشاند و ازو میخواهد تا به شکلِ اجباری به حرفهای یک نفر دیگر گوش بدهد.” هدف این دو، آموزش بهعنوان راهی برای آزادی بود. از نظر این دو، آموزش همان سیاست است! یعنی اگر بخواهیم جهانِ اجتماعیِمان را تغییر بدهیم، یک راه میانبُر و کم اثرِ آن ورود به دایرهی معدود و محدودِ سیاستمداران است، اما راه اصیل، اثرگذار و نامحدودِ دراز مدتِ آن “آموزش” است. آموزش همان اثر سیاست را در پی دارد و هم جهان فردی و هم جهانِ جمعیِ فرد را تغییر میدهد.
برای این کار ایلیچ راه حلی نشان داد، یعنی: شبکههای آموزشی را. در تصورِ او این شبکهها در هر منطقهای از کسانی تشکیل میشوند که دوست دارند در این یا آن مهارت یا دانشْ تجربهی نظری و عملی داشته باشند. در اینجا دیگر مدرک مطرح نیست و مدرکگراییِ نظام اجتماعی بهطورِ قطعی ردّ میشود. در مدرسهزداییِ او آموزشِ اجباری هم ردّ میشود.
در سال ۲۰۰۴ سایتی ساخته شد به اسم کاوچ سرفینگ. این سایت با هدف نزدیکتر کردن انسانها، از راه ارتباطِ رخ به رخ در طیِ سفر (با میزبانیِ مسافر) و بیتوجه به تابعیت و نژاد و جنسیت و زبان و فرهنگ و مذهبِ او کار را شروع کرد.
این سایت بعد تر در پیگیریِ همان هدف، کارکرد تازه ای به اسم “دورهمی” ارائه داد. با این کارکرد شما میتوانید با هر انگیزه و هدفِ اعلامشدهی خودتان در هر نقطهی مشخص سیاره یک دورهمی بر روی زمین واقعی طراحی کنید و فراخوان بدهید تا اعضای سایت خبردار شوند و علاقهمندان در آن شرکت کنند. به این ترتیب، هر کس بدونِ نیاز به گرفتنِ اجازه از کسی دیگر، میتوانست بنا به علاقهی خود برای یک دورهمیِ خطاطی یا کوهنوردی یا برنامهریزیِ فقرزدایی فراخوان بدهد، بدون این که لازم باشد خودش در این زمینهها دانش و تجربهای بیشتر از دیگران داشته باشد. این سبکِ دورهمی دقیقا همان چیزی است که ایوان ایلیچ به دنبال آن بود. منتها ۵۰ سال پیش امکانات خبر رسانی خیلی محدود بوده و کامپیوترها هم خیلی دست نیافتنی.
به این ترتیب کاوچ سرفینگ امکانی آموزشی و کاملا بدون آقا بالاسر (بدون اولیاء امور و اقتدارِ مدیر و معلمِ رسمی)، غیرمتمرکز، همهگیر و جهانی در اختیار همهی کسانی قرار میداد که میخواهند چیزی را که دوست دارند آزادانه بیاموزند، و به مدرک هم فکر نمیکنند.
این امکان در همهی کشورهایی که آموزش دچار مشکل بوده و مشکلاش هم مضاعف بوده و از این هم بدتر، آموزش دچار فسادِ سیستماتیک و سیستمیک هم هست خیلی بهدردبخور است. چرا که به هر کس اجازه میدهد تا بدون اجازه گرفتن از هیچ مقامی، قدرتی، اتوریتهای، در زمینهای که دوست دارد، علاقهمندان را روی زمین و رخ به رخ جمع کند تا به کمک هم یک نهادِ آموزشی را ایجاد کنند و از همدیگر یا از استادی که مورد اطمینانشان است هم در نظر و هم در عمل بیاموزند، با هم ارتباط انسانی، حرفهای و علمی بگیرند و تبادل اطلاعات و مدارک فنی و علمی کنند.
طبعا این حقیقیترین دانشگاه به معنای اصلیاش است. این جمعها حتما میتوانند بر حسب علاقه و پیشرفت اعضاء به دنیای پژوهشِ عملی هم پا بگذارند.
چندین سال بعد از آن سایت، تلگرام و واتس اَپ آمدند و تلگرام در ایران عمومیشد. اگر اشتباه نباشد، میگویند تلگرام ۴۰ میلیون کاربر در ایران دارد. خیلی عمومی است و دانشِ مقدماتی هم برای استفاده نمیخواهد (مثل کار با کامپیوتر سخت نیست). هر کس که کمی سواد فارسی و پولِ خرید موبایل هوشمند داشتهباشد میتواند از تلگرام استفاده کند.
حالا در تلگرام چندین امکان را در کنار هم میبینیم:
۱- میتوانید رسانههای (کانالِ) خودتان را بسازید. (مثل ایجادِ سایت و وبلاگ در اینترنت)
۲- میتوانید گروههای خودتان را بسازید. (مثل کاوچ سرفینگ)
۳- میتوانید حرفتان را با استفاده از امکانِ Telegra.ph با یک آدرس یکتا به گوش دیگران برسانید.
۴- میتوانید از آن بهعنوان پیام رسان شخصی و انتقال هر نوع فایل نوشتاری، صوتی و تصویری استفاده کنید، خیلی راحتتر از ای میل.
در اینجا با دومین کارکرد کار داریم، یعنی گروه تلگرامی.
گروه تلگرامی به ما امکان میدهد که افراد برگزیده یا عموم مردم را دعوت کنیم به حضور در جمعی که خودمان علاقه داریم به آن بپردازیم. مثلا گروهِ “آشپزیِ بدون گوشت”. این گروه طبعا در اولِ کار، از کسانی تشکیل میشود که سازندهی گروه میشناسدشان. اما اگر بخواهد میتواند افراد تازهای را هم بپذیرد که اعضای گروه معرفی میکنند و یا بازهم اگر بخواهد میتواند گروه را عمومیتر کند و لینکِ پیوستن را در جاهای دیگر برای افرادِ ناشناخته معرفی کند. تا اینجا این افراد بهشکلِ مجازی (همراه با متن و فایل متنی و صوتی و تصویری) در بارهی موضوع گروه با هم تبادل فکر و نظر میکنند. اما درستتر آن است که بهشکل واقعی قرارهای ملاقاتِ منظم یا فوقالعاده در فضاهای عمومی و آشکار داشته باشند و در یک نقطه از فضاهای عمومی همدیگر را دیدار کنند و در بارهی موضوع گروه با هم تبادل تجربه و کار فردی و گروهی داشته باشند. در صورتِ نیاز، گروه یا بخشی از گروه میتواند تبادلِ نظر و تجربه، و آموزشِ حضوری را اساس ادامهی کارِ بداند. بدون تجربهی حضور،این آموزش ناقص، دمبریده و حتی بیمعنا خواهد ماند.
به این ترتیب میبینیم که امکانِ آموزش با وجودِ رسانهی تلگرام، خیلی خیلی بیشتر شده و هر کس میتواند به یادگیری از جمعهای مرتبط به موضوعِ آموزش مشغول باشد، بدون آن که کارش شباهتی به شرکت در کلاسهای اجباری آموزش رسمی داشته باشد.
طبعا این نوع آموزش از یک نظر شبیه همان آموزشی است که در زمانهای قدیم استادکار به شاگرد میداده؛ یعنی آموزش خیلی مستقیم خواهد بود و با آموزش رسمی خیلی فاصله دارد که معلم ممکن است چیزی را درس بدهد که اصلا تجربهای در موردش ندارد جز خواندن یک یا چند کتاب.
اما یک فرق این آموزش با استاد-شاگردی این است که معلم (کسی که در یک یا چند نکته، تجربه یا دانشِ بیشتری دارد) اقتدارِ مطلق ندارد و پرواز فکرِ شاگرد را نمیتواند سرکوب کند.
فرق دیگر این که ابزارهای آموزشی بسیار انعطافپذیرند، یعنی اگر مثلا لازم شد جمع از کارگاهی بازدید کند تا نحوهی جداکردن ماسه را از شن در عمل ببیند، هیچ محدودیت و قدرتی وجود ندارد که به صورت رسمی و اداری مانع بشود.
فرق دیگری هم وجود دارد و آن هم نبودِ محدودیتِ زمانی و مکانی برای آموزش دیدن افراد است. این زمان و مکان کاملا توافقی میتواند باشد.
در تجربهی کرونا دیدهایم که مدارس و دانشگاهها توانستند هر طور که شده از امکان تلگرام برای انجام کارهای آموزش رسمی استفاده کنند. اما در این تجربه، هدف این بود که شاگردان بیرون نروند و درسشان را در خانه بخوانند. اما در تجربهی آموزش آزاد با موضوعاتِ آزاد با کمک گروه تلگرامی، گروه فورا میتواند برای تجربهی عینی و “دستورزی” به تشکیلِ جلسهی حضوری در فضاهای عمومی و علنی اقدام کند. و این تجربهی حضور و تداومِ طبیعیِ آموزش در واقعیت زمینی، مهمترین پیامدِ آموزش از راه تلگرام است.
به این ترتیب با کمکِ اولیهی تلگرام، در سراسر سرزمینها انبوهِ جمعهای آموزشیِ آزاد و ریزومواری* تشکیل میشوند که هیچ مرزی برایشان وجود ندارد و هیچ حدی برای آموختن نمیشناسند. این جمعها قبل از هر چیز تمرین گفتگو هستند و مدارا. و چه کسی است که به اولویت این آموزش نسبت به همهی آموزشهای زندگی شک داشته باشد؟ و بعد از آن ایجادِ اعتماد به نفس به فرد و شهروند است که میتواند با دیگرانی که هم علاقه اند همفکری کند. فایدهی دیگر این امکان و فرصت، بعد از شناخت بیشتر افراد از یکدیگر، سربرآوردن انجمنهای مختلف برای انجام کارهای زمینمانده در زمینهی فردی و اجتماعی است.
==========================
* توضیح: ریزوم یا زمینساقه، گروهی از گیاهان را میگویند که بهجای ساقهی هوایی ساقهی زمینی دارند که به صورتِ افقی در عمقِ کمِ زمینْ رشد میکند و شبکههای وسیعی را در سطح زمین با ریزومهای مجاور میسازند بهطوری که ممکن است یک صحرا را بپوشانند. ریزوم را با قطع کردن نمیتوان از بین برد. ریزوم دقیقا در همان نقطهی قطعشدگی جوانه میزند و رشد میکند و ارتباط برقرار میکند. این نوع گیاهان در صحرا هم دیده میشوند. ریزوم مرکز ندارد، یعنی ضد تمرکز است. زردچوبه و زنجفیل ریزوم اند. فیلسوفی به اسم ژیل دلوز از استعارهی ریزوم برای تفهیم فلسفهی خودش استفاده کرده. فعالیتهای نامتمرکز، منتشر و گستردهی اجتماعی در صورت ریزوموار بودن، مقاوم به ریشهکنی، بیعقبگرد و نامیرا میشوند.
2 پاسخ
بله، کاملاً موافقم. با خوشحالی تمام یک کلاس آموزش نجوم در تلگرام و جیتسی (جایگزین آزاد و رایگان اسکایپ) راهاندازی کردم. نه آقابالاسری هست و نه منِ معلم آقابالاسر بقیه هستم. کلاسها لذتبخشند و برای «علم» برگزار میشود.
سلام دوباره می کنم.
تبریک میگویم!
چه عالی!
چه استفادههای مفیدی از تکنولوژی!